logo

شــهــدای امدادگر

شهدای امدادگر

نام: عبدالرسول

نام خانوادگی: تابان

نام پدر: نعمت اله

سن:

سازمان/نیرو:

تاریخ تولد: 1345/09/12

سمت:

محل تولد: بهبهان

تاریخ اعزام:

وضعیت تاهل: مجرد

محل اعزام:

تحصیلات: دیپلم

محل خدمت:

ملیت:

تاریخ شهادت: 13651029

مذهب:

محل شهادت: شلمچه

شغل: دانشجو

محل مزار:

محل سکونت:

قطعه/ردیف/شماره:

شهید در سال 1345 در بهبهان متولد شد. بعد از سپری نمودن دوران طفولیت در سال 1352 وارد دوره دبیرستان شد و پس از گذراندن مراحل ابتدائی که توام با شاگرد ممتازی در هر سال مدرسه بود. در سال 57 مصادف با اوج‌گیری انقلاب اسلامی وارد مدرسه راهنمایی شهدای 7 تیر گردید با وجودسن کم در تظاهرات و اعتراضات سیاسی شرکت می‌نمود. بعد از پیروزی انقلاب ایشان به همراه تعدادی از بچه‌های محل در تابستان 59 انجمن اسلامی مسجد حضرت علی علیه السلام را به وجود آوردند. همزمان با شروع جنگ با سایر برادران مسجد به مساعدت جنگ زدگان پرداختند. از خصوصیات بارز ایشان این بود که از کارکردن ابائی نداشت و در تابستان‌ها به عملگی می‌پرداخت تا مخارج دوران تحصیلش را فراهم نماید. او در کلاس‌های اخلاقی مسجد حضور فعالی داشت و در اواخر سال 59 همگان با دیگر برادران آموزش نظامی بسیج را آموخت و در برنامه گشت و نگهبانی بسیج شرکت می‌کرد. او بعد از گذراندن دوره‌ی آموزشی ویژه جبهه در مهرماه سال 62 برای اولین بار به جبه اعزام گردید. شهید تابان در عملیات‌های خیبر و بدر شرکت نمود در اردیبهشت ماه سال 1364 برای شرکت در امتحان تربیت معلم به شهر برگ ...

خدایا یک لحظه مرا به حال خود وامگذار و رهایم مکن زیرا انسانی که به تو متصل نباشد شکست می‌خورد. از شما امت ایثارگر و شهید پرور می‌خواهم که قدر این امام بزرگوار را بدانید که به جق حجتی است از طرف خدای تعالی و از شما می‌خواهم که او را دیابید و دعا کنید و تمام دستورات و فرامین او را اجرا کنید که پیروزی و درستگاری ما در گرو اطاعت و پیروی از اوست، و ای امت همیشه بیدار و حاضر در صحنه، مبادا از اماممان و از الگویمان فاصله بگیرید و عهدتان را با او بشکنید و دل او را به درد آورید که خدای ناکرده به عذاب دنیوی و اخروی گرفتار می‌شود. و اما شما ای برادران مسنگر مسجدیم که من همیشه شما را از صمیم قلب و از عمق وجود دوست می‌داشته و دوست می‌دارم و مایه‌ی افتخار و سربلندی من بوده‌اید. از شما خالصانه می‌خواهم که مرا ببخشید و برایم قرآن بخوانید و دعایم کنید و از شما یاران مهربان می‌خواهم که قدر خود را بدانید و توجه کنید به چه مکان مقدسی قدم نهاده‌اید و خلاصه از شما عزیزان می‌خواهم که راه مرا و دیگر همرزمان مرا ادامه داده و مبادا سلاح گرم نگه داشته مرا کنار بگذارید تا سرد شود و از شما می‌خواهم که مسجد این دژ محکم اسلام و این سنگر عظیم انقلاب را حفظ کنید. از شما برادران خوب و مهربان می‌خواهم که راه و هدف مقدس مرا دنبال کرده و دنباله رو امام عزیز و مسؤولین و یاران با وفای امام باشید. همچنین از خواهر محترمه‌ام می‌خواهم که زینب قهرمان دشت کربلا را الگوی خود قرار داده و همچون زینب به وظیفه‌اش عمل نماید.