نام: محمد
نام خانوادگی: كياني
نام پدر: عباس
سن:
سازمان/نیرو:
تاریخ تولد: 1346
سمت: امدادگر
محل تولد: اسفيچ
تاریخ اعزام:
وضعیت تاهل:
محل اعزام:
تحصیلات: دبيرستان
محل خدمت:
ملیت:
تاریخ شهادت: 1366
مذهب:
محل شهادت: مجنون
شغل:
محل مزار:
محل سکونت:
قطعه/ردیف/شماره:
پروردگارا! من به نداي امام امتم لبيك گتم و به وظيفهاي كه داشتم عمل كردم و به جبههي نبرد حق عليه باطل اعزام شدم. تو گواه باش كه به جز ياري حسين زمان، خميني بتشكن و برقراري جمهوري اسلامي در تمام دنيا، قصد ديگري ندارم. در صحراي كربلا حسين(عليهالسلام) مي گفت: «هل من ناصراً ينصرني» و جوابي نميشنيد. اينك من به نداي نايب برحق امام زمان(عج) لبيك گفته و او را ياري خواهم كرد تا اسلام به قوت خود تا ظهور حضرت مهدي (عج) پيش برود. پيام من به شما مردم هميشه در صحنه اين است كه هميشه پشتيبان اين امام و نايب امام عصر باشيد و نگذاريد كه اسلحهاي از دست رزمندهاي بيفتد و بر زمين بماند. اسلحهي او را برداريد و راهش را ادامه دهيد. پيام من به شما پدر گرامي: از شما به خاطر زحمات زيادي كه برايم كشيديد، كمال تشكر را دارم. من نتوانستم حق شما را ادا كنم. و تو اي مادرم! شما بودي كه شب خواب را به چشم خود حرام كردي و مرا با آن همه درد و رنج و مشقت پرورش دادي و اگر اندك ناراحتي برايم پيش ميآمد و گريه ميكردم، تا جايي كه از دستتان برميآمد، برايم كار انجام ميداديد. ولي من از اين خجالت دارم كه حتي براي يك بار هم كه شده، نتوانستم كاري برايتان انجام بدهم و اميدوارم كه مرا عفو كنيد و ببخشيد. تنها خواهشي كه از شما دارم اين است كه برايم گريه و شيون نكنيد كه گريهي شما باعث رنجش روح من خواهد بود و شادي شما باعث خوشحالي من. و شما برادران و خواهرانم! از شما ميخواهم كه مرا به بزرگي خودتان ببخشيد و ان شاء الله به راهي رفته باشم كه سرور شهيدان، ابا عبدالله الحسين به من نشان داده است. شما هم به خاطر ياري امام حسين (عليهالسلام) و مظلوميت اين امام و براي علي اكبر و علي اصغر گريه كنيد. خون من از خون علي اكبر رنگينتر نيست و مرگ در راه خدا و شهيد شدن در راه جهاد، بهتر است از آن كه آدم در بستر بميرد. در پايان از كليهي اقوام و كليهي مردم روستاي منصورآباد حلاليت ميطلبم. راديويي كه در ساكم است، مال حسين خسروي است، به او بدهيد. شما را به خداوند متعال ميسپارم.