logo

شــهــدای امدادگر

شهدای امدادگر

نام: حسن

نام خانوادگی: پهلوان

نام پدر: محمد

سن:

سازمان/نیرو:

تاریخ تولد: 1340/05/10

سمت:

محل تولد: اصفهان - ميمه

تاریخ اعزام:

وضعیت تاهل: مجرد

محل اعزام:

تحصیلات: راهنمایی

محل خدمت:

ملیت:

تاریخ شهادت: 13610216

مذهب:

محل شهادت: خرمشهر

شغل: دانشجو

محل مزار:

محل سکونت:

قطعه/ردیف/شماره:

او در زندگي هميشه در تصميم هاي خود قاطع بود و در راه هدفش استوار ، كمتر از او ديده شد كه حرفي بزند و به آن عمل نكند، هر چند دشوار باشد ، او زماني كه در ميمه بود اكثر وقت خود را براي ارشاد مردم مي گذراند و در اين راه از روش هاي مختلف استفاده مي كرد. شهيد بعد از تعطيلي دانشگاه ها وارد ميدان سپاه پاسداران گرديد و فوراً تقاضاي اعزام به كردستان را نمود و پس از مبارزه با كفار و منافقين داخلي زخمي شد و جهت مداوا به اصفهان برگشت و پس از بهبودي در جريان شناسايي و كوبيدن خط انحرافي بني صدر و آگاه نمودن طرفداران فريب خورده او فعالانه شركت داشت. وي پس از ماموريت به زادگاهش (ميمه ) برگشت و در سازماندهي فعاليت هاي اسلامي و آگاه نمودن جوانان و تبليغ شعائر اسلام بسيار فعال بود ، تا اينكه دوباره تقاضاي رفتن به جبهه هاي نبرد حق عليه باطل را نمود كه از طرف سپاه با مخالفت روبرو شد ولي ديگر تصميم خود را گرفته بود و زمانيكه فرصتي مي يافت، مصمم ماموريت مي گرفت و راهي جبهه مي شد زيرا عقيده داشت ماموريت او تا پايان جنگ است. وي در حملات و ضد حمله هايي كه در فاصله 7/7/60 تا 30/1/1361 وجود داشت از جمله ضد حمله ها ...

من كان يرجو لقاء الله فآن اجل الله لآت و هو السميع و العليم و من جاهد فانما يجاهد لنفسه ان الله لغني عن العالمين هر كس به لقاء ما (و شاهد جمال ما و وصول به رحمت و محبت ما ) اميدوارم و مشتاق بداند كه هنگام اجل و وعده معين خدا البته فرارسد (و پيك مرگ شما را به ملاقات خدا دعوت كند ) و خدا ( به گفتار خلق ) شنوا و داناست و هر كه ( در راه ايمان ) جهاد و كوشش كرد به سود خود كند كه خداوند از (طاعت و عبادت ) عالميان بي نياز است. (5و6 عنكبوت ) خدايا ،در اينكه مرا توانايي « سپاس از نعمتهايت و الطافا كه در حقم كردي » نيست ، شكي ندارم حتي توانايي يادآوري و سپاس با زبان را نيز ندارم، خدايا تو را سپاس مي گويم كه مرجعي و رهبري چون امام دارم، خدايا چگونه سپاست گويم كه در پرتگاه گرايش به گروهك هاي فريبنده ي محارب حفظم كردي، چگونه سپاست گويم كه در خانواده اي بزرگم كردي كه رمقم از عرق جبين پدر و تپش قلب دردناك مادرم بدست امد، چگونه سپاست گويم كه موفق به قدم گذراندن در جمع خونين كفنان سپاه پاسدارانم نمودي و چگونه و چگونه سپاست گويم ؟! در انتها، خدايا با نظري كه بر سرمايه ام افكنده ام ديدم جز جاني ناقابل چيز ديگري ندارم كه آن هم امانتي است از جانب تو و تو مرا مختار نمودي كه از ان براي مدتي معين برخوردار باشم و بعد، آن را هم خواهي گرفت و اما حال مي خواهم نيتي خالص به من عطا كني تا اين تنها سرمايه ام را در راه تو و براي پيش بردن دين تو و ادامه راه به خون تپيدگان راهت، نثار كنم كه ما را تواناي بيش از اين نيست و تو نيز بيش از اين انتظار نداري « لايكلف الله نفسا الا وسعها » و خدايا تو اين را از من بپذير و از آناني قرارم ده كه با ريختن اولين قطره خونشان تمام گناهانشان پاك و آمرزيده مي شود و تو را اي خداي مهربان و رحيم به جان اخرين ذخيره ات امام مهدي (عج) قسم مي دهيم كه بر عمر اماممان تا ظهور وليت بيفزايي و فرج وليت را نزديك گرداني كه « ضاقت الارض و منعت السماء» و ما را توفيق ده كه لياقت پيدا كنيم و از سربازان واقعي اسلام قرار گيريم و تا زنده ايم در دين تو ثابت قدم باشيم . واما پدرم و مادرم ، حرفهايم را به شما زده ام و سفارشهايي كه به ذهن حقيرم مي رسيد، كرده ام ، اينك در اين خلاصه مي كنم از آناني باشيد كه « اذا اصابتهم مصيبه قالوا اناالله و انااليه راجعون» و بدانيد و مطمئن باشيد كه زحمات بيست و چند ساله تان را فداي اسلام شد و خدا هم ان شاء الله مي پذيرد، شما فقط از خدا بخواهيد كه اين هديه ناقابل را بپذيريد و از همه برايم طلب حلاليت كنيد و از آنان بخواهيد كه خطاهايم را ببخشند و از برادارن عزيزم مي خواهم به هر صورتي كه هست سري به جبهه ها بزنند تا به بزرگواري امام امت پي ببرند و از دوستان و برادران و خويشانم مي خواهم كه خيلي مواظب باشند و در اين ترفندها تلغزند و ثابت قدم پشت سر امام و در خط امام حركت كنند و در تهذيبشان بكوشند تا مانند من عمرشان به هدر نرود كه قابل برگشت نيست ... در خاتمه از شما برادر و خواهرانم مي خواهم كه ابتدا نيت خود را كاملاً خالص كنيد و به تحصيل براي خدا و در راه خدا بپردازيم و امورتان را به خدا واگذار كنيد« افوض امري الي الله » من هم از خدا مي خواهم كه مرگتان شهادت در راه خدا باشد و خدا همه كساني را كه خواهان اين امر (شهادت ) هستند در انتها به آرزويشان برساند و حال رسالت شما رساندن پيام است كه اميدوارم موفق باشيد. بر جنازه ام امام جمعه ميمه نماز گذارد و طلب امرزش برايم از خدا كند و در حين تشييع تابلوتم ، صداي دلنشين قرآن را پخش كنيد (نوار تكوير شيخ بدوي) و از شما ملت عزيز ميمه مي خواهم كه فعالانه در نماز جمعه شركت كنيد و مساجد را كه به قول امام ، سنگر است به ياد رزمندگان پر كنيد و فرزنداني متدين و رزمنده پرورش دهيد.