شــهــدای امدادگر

من در تاريخ 1/2/1361 وارد جبهه‌ي حق عليه باطل شدم. به اين اميد كه بتوانم با ياري خداوند به سهم خود ضربه‌اي بر صداميان وارد آورم و با سلاح خود قلب صداميان را نشانه روم و با خون ناچيز خود، درخت اسلام را كه به وسيله‌ي خون علي اكبرهاي زمان پربار شده، پربارتر سازم. از خواهرم مي‌خواهم كه هميشه زينب وار و از برادرانم مي‌خواهم كه حسين‌وار و قاطعانه امام را ياري كنند و راه شهيدان را ادامه دهند. از پدر و مادر عزيزم مي‌خواهم كه هيچ وقت به خاطر من ناراحت نشوند، چرا كه قرآن مي‌فرمايد :«و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون» از خداوند تبارك و تعالي مي‌خواهم كه عمر امام را طولاني و انقلاب را تا ظهور حضرت مهدي(عج) پايدار بفرماييد. باز هم مي‌گويم «پدر! مادر! برادر! خواهر! دوست! آشنا تمامي اهل غني آباد! شهيد عزاداري نمي‌خواهد، شهيد پيرو مي‌خواهد.» خداوندا! حكومت امام عصر، مهدي موعود(عج) را هر چه زودتر بر تمام جهان سايه گستر فرما! به اميد ييروزي اسلام در سرتاسر جهان به رهبري امام خميني و با درود به روحانيت مبارز، اين سربازان واقعي اسلام. بنده‌ي حقير خدا والسلام علي من التبع الهدي