logo

شــهــدای امدادگر

شهدای امدادگر

نام: احمد

نام خانوادگی: نصرتی نصرآبادی

نام پدر: حسين

سن:

سازمان/نیرو:

تاریخ تولد: 1340/02/08

سمت: امدادگر

محل تولد: نصر آباد تفت

تاریخ اعزام:

وضعیت تاهل: مجرد

محل اعزام:

تحصیلات: راهنمایی

محل خدمت:

ملیت:

تاریخ شهادت: 13610102

مذهب:

محل شهادت: شوش

شغل: پاسدار

محل مزار:

محل سکونت:

قطعه/ردیف/شماره:

امدادگر شهيد در سال 1340 در نصرآباد از حوالي شهرستان تفت و در خانواده‌اي مؤمن و مذهبي، ديده به جهان گشود. دوران تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در روستاي مذكور گذراند و در اين مدت هميشه به عنوان يكي از شاگردان ممتاز مدرسه، معرفي و جايزه دريافت مي‌كرد. در سال 1356 براي ادامه‌ي تحصيل در مقطع متوسطه وارد دبيرستان زرگران (مروج) يزد شد و سه سال در آنجا تحصيل كرد. سپس براي گذراندن آخرين سال تحصيلش، راهي دبيرستان رازي شد و موفق به اخذ ديپلم خود در رشته‌ي علوم تجربي گرديد. بعد از اخذ مدرك ديپلم به يكي از آرزوهايش كه قبولي در دانشگاه بود، دست يافت. زمان پذيرش او در دانشگاه، مصادف با انقلاب فرهنگي و تعطيلي دانشگا‌ه‌ها شد. بنابراين پيمودن راه دانش او متوقف گرديد. احمد براي گذراندن خدمت سربازي به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد و پس از طي دوران آموزش نظامي، در بهداري سپاه يزد مشغول به خدمت شد و در همان حين، آموزش دوره‌ي امدادگري را در تهران و پس از طي يك دوره شش ماهه، با موفقيت پشت سر نهاد. او در بيمارستان و در پشت جبهه صادقانه به خدمتگزاري مشغول شد، اما زماني كه درك كرد جبهه‌ به امدادگر ...

احساس مي كنم كه مي ‍توانم شهد زيباي شهادت را تنگاتنگ در آغوش خود بفشارم و تا ابد از خود جدا نكنم. -مادر، پدر، برادران و دوستانم شهادت يك انتخاب است، انتخابي آگاهانه و مشتاقانه حركتي است شتابدار بسوي معشوق كه نصيب هر كس نمي شود. -چقدر دورند از حقيقت كساني كه دين را سپر جانشان قرار داده در حاليكه پيامبر و عترتش به ما مي‍‍آموزد كه جان را سپر دين قرار دهيد. -عزيزانم تنها شهادت نمي تواند كارا باشد بلكه در كنار اين روح بايد تفكري اسلامي ، منسجم ، مترقي و قوي وجود داشته باشد و اين چيزي نيست بجز خط امام ، خطي كه نه تنها امروزه لازم و كافي است بلكه خطي است كلي براي حركت دائمي مسلمين. -جهاد را فراموش نكنيد كه جهاد في سبيل الله شكل تكامل مبارزاتي است. -دوست دارم وقتي كه در راه خدا كشته شدم از دهان پدر و مادرم و ديگر برادرانم و خانواده اين دعا را بشنوم: «اللهم تقبل منا هذا القرباني )) (خدايا بپذير كشته ما را»