نام: محمدعلی
نام خانوادگی: براتی
نام پدر: زين العابدين
سن:
سازمان/نیرو: نامشخص
تاریخ تولد: 1332/01/01
سمت: امدادگر
محل تولد: مشهد
تاریخ اعزام:
وضعیت تاهل: متاهل
محل اعزام:
تحصیلات: خواندن و نوشتن
محل خدمت:
ملیت: ایرانی
تاریخ شهادت: 1360/10/30
مذهب: شیعه
محل شهادت: بستان
شغل: کارمند اداره بهداری
محل مزار:
محل سکونت:
قطعه/ردیف/شماره:
محمد على براتى بسم الله الرحمن الرحيم« ان الله يحب الذين يقاتلون فى سبيله صفا كانهم بنيان مرصوص »خدايا ! تو را سپاس مىگوئيم كه ما را به راه راست هدايت نمودى و ما را با اسلام و قرآن و مكتب اهل بيت (ع) آشنا ساختى. بار خدايا ! از تو مىخواهيم ما را در اين صراط مستقيم ثابت بدارى. خدايا ! تو را شكر مىگويم كه به من اين توفيق را عنايت نمودى كه بتوانم سربازان امام زمان (عج) را يارى كنم و از مملكت اسلامى كه به آن هجوم شده دفاع نمايم. اگر اينجانب محمد على براتى شهيد شدم و مىخواهم جنازه من را بعد از طواف حرم به سر آسياب برده پهلوى قبر پدرم دفن كنند و وصيت من به مادرم اين است كه 1500 تومان بدهكارى سهم امام و خمس دارم، بدهند و مقروض ديگر نيستم و طلبهاى من را مادرم مىداند. وصيت من به مادرم اين كه خرج دفن و كفن و تسويه حساب سبك بگردد، مبادا زياد خود را به خرج بيندازيد. وصيت من اين است كه همسرم فاطمه تا وقتى كه بر روى سر بچههايش است و شوهر نكرده است مىتواند كما ( فى ) سابق در منزل من اختيار تام داشته باشد با نظارت مادرم. وصيت من به مادرم اين است كه لباس سياه نپوشند و به بچهها لباس سياه نپوشانند. همه شما را به خدا مىسپارم. محمد على براتى 23/10/60 محمد على براتى باسمه تعالى اينجانب محمد على براتى، داراى شناسنامه به شماره 609، وصيت مىكنم به مادر و همسر خود. اينجانب داراى مادر و همسر و چهار فرزند پشت سر خود دارم و هزينه زندگى اين شش نفر به عهده من مىباشد. اينجانب كه از تاريخ 1/10/60 به جبهه اعزام شدهام ، چنانچه خداوند شهادت را نصيب من كرد و من به اين افتخار نائل شدم به اين شرح وصيت مىكنم : يك مادرم پشت سر من قيوم من مىباشد و سرپرستى همسرم و بچهها به عهده مادرم ليلاى سحابى مىباشد. اگر فاطمه همسرم چنانچه خواست شوهر بكند آزاد است و اگر نخواست شوهر بكند و روى سر بچههايش بماند، مادرم حق ندارد ايشان را به زور بيرون كند يا خداى نكرده سرپرستى بچههايش را از ايشان بگيرد و اگر خواست شوهر كند قباله و حق و حقوقاتش را بدهد و مادرم تا موقعى كه زنده است بايد سرپرستى بچههايش را مادر نبايد بچهها را به ايشان بدهد و بايد حتما سرپرستى بچهها را خود به عهده داشته باشد و زنم هيچ حقى به جز قباله و هشت يك كه حق رسمى وى مىباشد و هر چه شرع مقدس اسلام مىباشد. اگر چنانچه همسرم شوهر كرد و مادرم تا موقعى كه يكى از فرزندان پسرم كبير نشد فوت كرد، پدر زنم حق دارد سرپرستى بچهها را به عهده بگيرد تا حسين بزرگ بشود تا كبير شود. مادرم و زنم و پدر زنم هيچ يك حق ندارند به زور شهربانو را به كسى بدهند و موظفند كه هر كه را خودش خواست بدهند تا موقعى كه فرزند كوچكم مريم شوهر نكرده باشد يا روح الله زن نگرفته باشد نبايد از فرزندان حق ميراثش بكند. بعد از اين ( كه ) تمام بچه ( ها ) زن گرفتند يا عروس شدند بعد مىتوانند ميراثى، مالى ماند تقسيم كنند. براى تشييع جنازه و خرج كفن و دفن و تعزيه چاى و بعضى از خرجهاى جزئى يا مادرم و زنم حق دارند تا اندازهاى خرج كنند كه به وضع زندگيشان لطمهاى نخورد، احتياج به خرج سنگين ندارد و مرا جاى قبر پدرم دفن بكنند. ديگر عرضى ندارم جز سلامتى امام امت و همه بچهها را به خدا مىسپارم كه خدا بزرگترين غمخوار انسان است. والسلام عليكم محمد على براتى