نام: امیر
نام خانوادگی: لگزی
نام پدر: علي اصغر
سن:
سازمان/نیرو:
تاریخ تولد: 1345/05/03
سمت: امدادگر
محل تولد: نيشابور
تاریخ اعزام:
وضعیت تاهل: مجرد
محل اعزام:
تحصیلات: راهنمایی
محل خدمت:
ملیت:
تاریخ شهادت: 13651027
مذهب:
محل شهادت: شلمچه
شغل: دانش آموز
محل مزار:
محل سکونت:
قطعه/ردیف/شماره:
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشندهي مهربان. با سلام و درود به امام امت، اميد مستضعفان جهان و شما امت پرور. من خود را لايق شهيد شدن نميدانم. ولي اگر خدايم و معبودم مرا به سوي خود خواند، با كمال ميل به سويش ميروم و خونم را در راه اسلام فدا ميكنم تا درخت اسلام بارور گرديد و درخت ظلم و فساد جهاني ريشهكن گردد. اگر من شهيد شوم، ميدانم كه دلتان آرام نخواهد گرفت. ولي درخواست من اين است كه صبر كنيد. چون خداوند در قرآن ميفرمايد: «و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» مادر عزيزم و مهربانم! نتوانستم حق فرزندي خود را ادا كنم. مرا حلال كن. من عاشق شهادت هستم. شهادت افتخار من است. چون من يك سربازم و خود را خالص و مخلص در برابر خداي خود قرار دادهام و از هيچ چيز باكي ندارم، جز خداي خود. تا آخرين نيرو پيش ميروم. من سربازم و وظيفهام نگهباني از مرزهاي اسلام است. امام خميني را پيشواي ديني شناختم و رهبر مستضعفان جهان، تا انقلاب شكوفايي مهدي موعود و پيامش ندائي است و به ندايش لبيك گفتم و شهادت افتخار من است. من سربازم، من يك بسيجيام، من يك پاسدارم. من اسلام را به عنوان عاليترين مكتب برگزيدم و به خاطر همين از خداوند تبارك و تعالي ميخواهم كه تا آخرين لحظات عمر، نسب به اسلام وفادار بمانم. خواهران و برادران مسلمان! هنوز صداي هل من ناصر ينصرني امام حسين (عليه السلام) از پشت كوههاي غرب، در صحراي خونين كربلا به گوش ميرسد و شهداي ما با ريختن خون خود با تكبير و الله اكبر به اين ندا پاسخ مثبت ميدهند. خواهران و برادران مسلمان! از شما ميخواهم كه نگذاريد خون شهدايمان پايمال گردد و از امام عزيزمان اطاعت كنيد و امرش را در هر زمينه مو به مو اجرا كنيد و تا آخرين لحظهي عمرتان امام عزيزمان، كه ذره ذرهي وجودش براي اسلام و مستضعفين ميتپد پيروي و حمايت كنيد و وحدت خودتان را حفظ كنيد. همچنين به منافقين بگوييد كه از سر راه حزب الله كنار روند وگرنه در امواج خروشان امت مسلمان و حزب اللهي به هلاكت خواهند رسيد. من آرزو داشتم كه در اين جنگ پيروزي نهايي را ميديدم و به كربلا ميرفتم و در آنجا مرقد پاك و مطهر سرور شهيدان امام حسين (عليه السلام) را زيارت ميكردم و سپس به پيش امام عزيزمان برميگشتم و دست مباركش را ميبوسيدم ولي به اين آرزو نرسيدم. (يگان خدمتي) بسيج (گُردان) والنازعات (واحد) بهداري (تاريخ) 30/10/65