نام: حبيب اله
نام خانوادگی: رضايي
نام پدر: محمد
سن:
سازمان/نیرو:
تاریخ تولد: 1346
سمت: امدادگر
محل تولد: روستاي درح
تاریخ اعزام:
وضعیت تاهل:
محل اعزام:
تحصیلات: سيكل
محل خدمت:
ملیت:
تاریخ شهادت: 1362
مذهب:
محل شهادت: مهران
شغل:
محل مزار:
محل سکونت:
قطعه/ردیف/شماره:
باسمه تعالي اگر دين محمد (صلي الله عليه و آله) جز با كشته شدن من استوار نميگردد، پس اي شمشيرها مرا در آغوش بگيريد. امام حسين(عليهالسلام) پدر مهربانم و مادر عزيزم! من نميدانستم كه دانشگاه جبهه اين قدر خوب است. خوشحالم كه اين دانشگاه مرا به عنوان دانشجو پذيرفت. اميدوارم كه دانشجوي خوبي باشم و بتوانم بيشتر به انقلاب اسلامي خدمت كنم. پدرم! تو افتخار كن كه فرزندت در دانشگاه مقاومت و ايثار و جهاد في سبيلالله شركت نموده . بر خود ببال كه امروز فرزندت در راهي قدم گذاشته است كه علي اكبر و حسين (عليهالسلام) قدم گذاشتند. پدرم ميروم كه به نداي «هل من ناصراً ينصرني» سيد شهيدان لبيك بگويم. ميروم به جايي كه ياران حسين(عليهالسلام) عاشقانه و با نيتي پاك جان خود را فداي الله و قرآن و اسلام ميكنند. ميروم تا با قطرهاي از خونم خدمت كوچكي به اسلام و دينم كرده باشم كه اسلام به خون احتياج دارد تا آبياري شود تا تمام مستضعفين جهان از دست جهانخواران مستكبر نجات يابند. پروردگار را سپاس ميگويم كه به من توفيق داد تا اسلام را بشناسم تا در خاموشي جهل و شرك از دنيا نروم. آري، انقلاب اسلامي باعث شد كه من از زندگي مادي و پست و زودگذر دنيا خارج شود و با ديدگاه توحيدي و بينش وسيع به جهان بنگرم و شهادت و مرگ را تولدي ديگر در جهت جاودانگي انسان بدانم. پروردگار را سپاس ميگويم كه اين نعمت بزرگ امام امت خميني سازشناپذير را براي ما فرستاد تا ما را از ظلمتها نجات و راه روشنايي را نشانمان دهد. من مرگ را بر ننگ زير ظلم و ستم بودن، ترجيح ميدهم. همان گونه كه علي اكبر (عليهالسلام) و علي اصغر (عليهالسلام) شهيد شدند و تن به ذلت و خواري ندادند. مادرم! بر خود ببال و افتخار كن كه يگانه فرزندت را در راه خدا دادي. همچون مادران شهيدان صبور باش. جامهي نو بپوش و شادي كن و بر سر مزارم شيريني تقسيم كن. اما خواهرانم! شما رسالتي بزرگ بر دوش داريد كه همانا رساندن پيام شهيد است. زينب وار پايداري كنيد و برايم اشك نريزيد. اگر چه اشك ريختن براي شهيد، به خاطر حماسهي آن شهيد است. پدر و مادر عزيز و گرامي و خواهران مهربانم! اميدوارم همگي از من راضي باشيد. چون نميدانم چگونه و با چه زباني پاسخ محبتهاي شما را بدهم. فقط ميگويم اجر شما با خداي من باد. مرگ حق است و به راستي كه هيچ راهي به روشني راه خدا نيست كه ديدن آن فقط با چشم دل ميسر است. در پايان از همهي شما كساني كه راه خدا را از راههاي منحرف تشخيص دادهايد، تقاضا ميكنم كه راهنماي گمراهان باشيد. سلام بر شما اي معلمين مهربانم كه مانند شمع ميسوختيد و راه خداوندي را به علمم ميافزوديد. ضمناً از شما خواهشمندم كه مرا مورد بخشش قرار دهيد. خدايا! خدايا! تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار والسلام