logo

شــهــدای امدادگر

شهدای امدادگر

نام: عطااله

نام خانوادگی: قلی پور

نام پدر: حسن

سن:

سازمان/نیرو:

تاریخ تولد: 1344/04/11

سمت: امدادگر

محل تولد: روستاي مهاباد گناباد

تاریخ اعزام:

وضعیت تاهل: مجرد

محل اعزام:

تحصیلات: ابتدایی

محل خدمت:

ملیت:

تاریخ شهادت: 13620821

مذهب:

محل شهادت: مريوان

شغل: پاسدار

محل مزار:

محل سکونت:

قطعه/ردیف/شماره:

شهيد عطاء الهد قلي پور در 5/8/1344 در بهاباد از توابع شهرستان گناباد متولد شد. از نظر اخلاقي در سطح بالايي بود و از اوان كودكي علاقه زيادي به مسائل مذهبي داشت هميشه به مساجد مي رفت و در نوحه خواني ها و ... شركت مي كرد در حين تحصيل كمك فراواني براي مخارج خانواده بود و هميشه به خانواده كمك و مساعدت مي كرد. علت ترك تحصيل شهيد، تشكيل بسيج و شروع جنگ و احساس وظيفه نمودن شهيد جهت دفاع بود. از زمان پيدايش بسيج در آن شركت مي كرد. اين شهيد عزيز از زمان پيدايش بسيج در تمام فعاليتهاي آن شركت مي كرد و دليل رفتن او به جبهه ها فقط اسلام بود و بس. او مي گفت در حال حاضر مسئله اي مهم تر از حفاظت دين وجود ندارد. اولين بار در سن 16 سالگي وارد صحنه جبهه و جنگ شد. شهيد از زماني كه وارد سپاه شد كلا در جبهه كردستان بود كه حدود يك سال خدمت ايشان در آنجا طول كشيد. اين شهيد عزيز قبل از شهادت مجروح مي شود و در درگيري با ضد انقلاب رنج بسيار كشيد و جراحات زيادي برداشته بود كه با روح بلندي كه داشت جراحات را از خانواده خود پنهان مي داشت. از همان ابتدا وارد فعاليت هاي امدادگري شد و خط مقدم جبهه را بر ماندن در بيمارست ...

بسم الله الرحمن الرحيم من طلبني وجدني و من وجدني عرفني و من عرفني احبني و من احبني عشقني و من عشقني عشقنه و من عشقنه قتلته و من قتله فعلي ديته و من قتلته علي دينه فلناديته هر كس مرا طلب كند مي يابد مرا و هر كس دريافت، مي شناسد مرا و هر كس شناخت مرا، دوستم مي دارد و هر كس عاشقم شد، عاشقش مي شوم و هر كس عاشقش شدم، مي كشمش و هر كه او را بكشم خونبهايش بر من واجب است، پس خون‌بهايش مي شوم. دفاع از مملكت اسلامي و دفاع از نواميس مسلمين از واجبات شرعيه است. «امام خميني» با درود و سلام بر مهدي موعود (عج) و نايب بر حقش امام امت كه جمهوري اسلامي ايران را بنيان نمود و رهبري آنرا برعهده دارد و با درود فراوان به روان پاك تمامي شهداي صدر اسلام از شهداء كربلاي حسين (عليه‌السلام) تا كربلاهاي ايران و بالخصوص شهداء مظلوم كردستان كه با خون خود اين نهال انقلاب اسلامي را ياري نمودند و مي نمايند و از اين جا وصيت نامه ام را شروع مي كنم. با سلام بر شما اي پدر و مادر مهربانم و اي برادران و خواهرانم انشاءالله ببخشيد كه نتوانستم دين خود را نسبت به شما ادا نمايم. اميدوارم بتوانم با شهادتم شما را راضي كرده باشم و اگر خداوند تبارك و تعالي اين لياقت را به من داد در آن دنيا شفيع شوم و از پدر و مادر و اقوام و دوستان خواهش دارم كه بر جنازه من گريه نكنند و ادامه دهنده راه من باشند و اسلحه من را بردارند و سنگر من را خالي نگذارند چون راه خدا شكست ندارد و من كوچكتر از آنم كه شما را وصيت كنم ولي بعنوان برادر كوچكترتان اين حرف را از من بپذيريد. هيچ گاه در سخت ترين شرايط اسلام را رها نكنيد و امام را دعا كنيد كه ما را از همه انحرافات نجات داد و باز هم از شما تشكر مي كنم كه فرزندانتان را ابراهيم وار و زينب گونه پس از چندين سال زحمت به جبهه فرستادين و با دو دست خود مرا تقديم اسلام كرديد و اما پدر و مادر مهربانم مي دانم كه هر پدر و مادري آرزو دارند كه فرزندشان نزد خودشان باشند و وقتي مسئوليت الهي پيش مي آيد خودتان هم بايد قبول داشته باشيد و امروز بايد آرزوهاي ما جهت ديگري پيدا كند و آن تقويت اسلام باشد. امروز حفظ اسلام واجب تر است از من و امثال من و ما همه امانتي هستيم از جانب خداوند و بايد اين امانت را به صاحبش پس بدهيم و جنگ بهترين محل آزمايش و براي پس دادن امانت است و اين را هم بايد بدانيم كه وقتي انسان مي خواهد با خدا معامله بكند بايد بهترين چيز خود را كه دارد تقديم كند و آن هم يك جان ناقابل است و اميدوارم كه خدا قبول كند و از تقصيرات و اشتباهات ما بگذرد و شما هم اگر از من كوتاهي ديده ايد ببخشيد و جنازه من را در بهشت حسن عبودي در بهاباد دفن نمائيد و اگر جنازه من را در بين هفته آوردند آنرا در سردخانه نگهداريد تا روز پنجشنبه شود و من را شب جمعه به خاك بسپاريد، آن شب هم در مزارم دعاي كميل برگزار كنيد، در ضمن من از هيچ كس قرض و طلبي ندارم و اگر كسي از من طلب داشت از خانواده ام بگيرند. والسلام علي من التبع الهدي 8/2/62 عطاء الله قلي پور