نام: سید قدیر
نام خانوادگی: قاضیلو
نام پدر:
سن:
سازمان/نیرو:
تاریخ تولد: 13430115
سمت: امدادگر
محل تولد: زنجان
تاریخ اعزام:
وضعیت تاهل:
محل اعزام:
تحصیلات: ديپلم بهياري
محل خدمت:
ملیت:
تاریخ شهادت: 13621203
مذهب:
محل شهادت: جزیره مجنون
شغل:
محل مزار:
محل سکونت:
قطعه/ردیف/شماره:
پانزده روز از بهار سال 1343 گذشته بود که در زنجان به دنیا آمدم. سرنوشتم طوری رقم خورد که ناچار شدم به همراه مادر و داییام به زندگی ادامه دهم. آموختم که باید خودم بر مشکلات زندگی غلبه کنم. چند سال گذشت و مادرم ازدواج کرد و داییام سرپرستی مرا به عهده گرفت. دوستی صمیمی داشتم به نام جعفر صلاحیمقدم. هممحلی و همکلاسی بودیم. در طول دوران تحصیل کنار هم بودیم. با وجود تمام سختیها و مشکلات مالی در زندگی دیپلم گرفتم و به همراه جعفر دوره بهیاری را گذراندیم. وقتی جنگ شروع شد برای امدادگری عازم جبهه شدیم. دو سال در جبهه ماندیم. بالاخره سوم اسفند 1362 در عملیات خیبر در جزیره مجنون روح از بدنم جدا شد. جسدم سیزده سال مفقود بود و سال 1375 آن را به زنجان آوردند و کنار قبر دوستم، جعفر صلاحیمقدم، دفن کردند. زندگی من نوزده سال بیشتر طول نکشید. ساده و پُرمشقت. اما با این همه سعی کردم مفید باشم. در زندگی در پی نیکنامی بودم و از مصاحبت با بدان پرهیز داشتم. از خودپسندی هراس داشتم و فهمیده بودم که این صفت، دلیلِ نادانی است. خدا را شکر میکنم که با فقر آشنایم کرد تا از این رهگذر، رنج گرسنگان و زجر نیازمندا ...