logo

شــهــدای امدادگر

شهدای امدادگر

نام: احمد

نام خانوادگی: غیاثی

نام پدر: يحيي

سن:

سازمان/نیرو:

تاریخ تولد: 1346/03/15

سمت: امدادگر

محل تولد:

تاریخ اعزام:

وضعیت تاهل: مجرد

محل اعزام:

تحصیلات: راهنمایی

محل خدمت:

ملیت:

تاریخ شهادت: 13620424

مذهب:

محل شهادت: مهران

شغل: دانش آموز

محل مزار:

محل سکونت:

قطعه/ردیف/شماره:

احمد در تاريخ پانزدهم خرداد سال 1347 در يکي از روستاهاي شهرستان راور به نام طرز پا به عرصه وجود گذاشت. احمد اولين فرزند خانواده و کودکي پر جنب و جوش و فعال بود. پدرش کشاورز بود و معمولاً اوقات فراغت را به بازي با هم سالان و دوستانش از جمله شهيد احمد غفاري( پسر عمه) و يا کمک به پدر در مزرعه مي گذراند. با شروع سن تحصيل در سال 53 در مدرسه ابتدايي روستا ثبت نام کرده و با علاقه زياد مشغول درس خواندن شد. پس از آن که توانايي لازم براي خواندن و نوشتن را به دست آورد به دليل علاقه اي که به مداحي اهل بيت داشت، کتاب هاي نوحه سرايي را تهيه کرده و اغلب آن ها را مي خواند. با اتمام دوره دبستان، به دليل عدم وجود مدرسه راهنمايي در روستا مجبور گرديد براي ادامه تحصيل به شهر برود، ولي به دليل مشکلات فراوان در رفت و آمد ترک تحصيل کرده و در کنار پدر به کشاورزي و کار کردن با تراکتور در مزرعه مشغول شد. او اکثر اوقات فراغتش را در مسجد مي گذراند و در آن جا به فعاليت هاي فرهنگي و مذهبي و نيز به مداحي و ذکر مصيبت اهل بيت( عليه السلام) مي پرداخت. سال 61 براي احمد، سال سرنوشت ساز بود چرا که او نيز مانند بسياري از ...

از برادر محمود، بتول و زهرا مي خواهم که هيچ گونه نماز را فراموش نکنند و بتول و زهرا دعاي کميل و دعاي توسل را فراموش نکنند باري پدر جان چند کلمه وصيت دارم مي نويسم. با سلام و درود به رهبر کبير انقلاب اسلامي ايران امام خميني و با سلام و درود به شهداي هويزه باري پدر جان من اگر شهيد شدم و به ياران امام خميني نائل گشتم من به خدا قسم و به همان امام حسين قسم راضي نيستم که شما براي من گريه کنيد و من را با همان لباس بسيجي به خاک بسپاريد بلکه همان لباس کفن من است و جنازه من را در زمين وقف خاک نکنيد ....اگر من شهيد شدم دوباره بياييد و همين اسلحه مرا در دست گيريد و قلب دشمن را بشکنيد