نام: علیرضا
نام خانوادگی: ملازاده یزدانی
نام پدر: مهدي
سن:
سازمان/نیرو:
تاریخ تولد: 1337/06/10
سمت: بهيار
محل تولد: قوچان
تاریخ اعزام:
وضعیت تاهل: متاهل
محل اعزام:
تحصیلات: راهنمایی
محل خدمت:
ملیت:
تاریخ شهادت: 13621215
مذهب:
محل شهادت:
شغل: کارمند سپاه
محل مزار:
محل سکونت:
قطعه/ردیف/شماره:
عليرضا ملازاده يزداني، به سال 1337 در روستاي «نوخندان» از توابع شهرستان درگز متولد شد. تحصيلات خود را تا پايان سال چهارم دبستان در زادگاهش ادامه داد و سپس به همراه پدر كه كارمند آستانه بود، به مشهد مهاجرت كرد و در اين شهر ادامهي تحصيل داد. هنگامي كه در سال چهارم دبيرستان درس ميخواند، فعاليتهاي ضدرژيم و انقلابي مردم ايران، به اوج خود رسيده بود عليرضا نيز به خيل عظيم مردم پيوست و به مبارزه با رژيم پرداخت. پس از انقلاب، به مدرسه برگشت و ديپلمش را گرفت. در سال 1359 به عنوان پاسدار مشمول، به عضويت سپاه پاسداران درآمد و به سرخس اعزام شد و در چندين عمليات به مبارزه با اشرار پرداخت. سپس در آموزشكدهي شهيد بهشتي مشهد، دورهي پزشكياري را با رتبهي عالي پشت سرگذاشت و به جبهه اعزام شد. در عملياتهاي بسياري از جمله عمليات «طريقالقدس» و «فتحالمبين» شركت كرد و ضمن مسؤوليت پزشكياري گُردان، مسؤوليت پست امداد نيروي رزمي را نيز به عهده داشت و در تيپ جوادالائمه (عليهالسلام) نيز مسؤول بهداري بود. علاوه بر اين در كليهي عملياتها به عنوان «شكارچي تانك» به آر.پي.جي معروف شده بود. اين شهيد بزرگوار ...
مادرم! درود بر تو! درود بر آرمانت كه به برادرم به خاطر عملش افتخار نمودي كه در راه رضاي خدا بود، حال فرزندت عازم سفر است. مقصد لقاءالله است. پيش از پيوستن به لقاءالله صدمه زدن به دشمن و فتح كربلا و قدس عزيز و پيروز شدن است. اگر خداوند خواست و به خيل شهيدان كربلا پيوستم، مطمئن هستم كه تو چگونه هستي و از تو هيچ ناراحتي ندارم. باري برادرانم و به خصوص برادر كوچكم از من بگو تا او نيز ادامه دهندهي راه شهيدان باشد. به خواهرم در مسألهي حجاب و حفظ اصالت اسلامي تأكيد ميكنم. پروردگارا! مرا توفيق ده تا بتوانم ادامه دهندهي راه شهيدان از صدر اسلام تا كربلا و از كربلاي حسين تا كربلاي دفتر حزب جمهوري اسلامي و از دفتر حزب تا كربلاهاي ايران و شهيدان جبههها باشم. خدايا! مرا اسير عجب و خودپسندي مگردان! خدايا! مرا از شر شيطان و نفس حفظ كن كه با احسان خود به ديگران منت نگذارم. خدايا! مرا تا هنگامي كه عمرم در اطاعت تو ميگذرد، عمر ده. من رفتار خوبي نداشته، از روي اخلاص رفتار كنم و مرا به جايي برسان كه براي تو و اسلام بميرم. به مادرم بگوييد كه پسر ندارد. به همسرم بگوييد كه شوهر ندارد. الهي! آن كس كه تو را شناخت جان را چه كند فرزند و عيال و خانمان را چه كند ديوانه كني هر دو جهانش بخشي ديوانهي تو هر دو جهان را چه كند الهي! هر كه تو را شناسد، كار او باريك و هر كه تو را نشناسد، راه او تاريك. تو را شناختن از تو رستن است و به تو پيوستن از خود گذشتن است. الهي! تا با تو آشنا شدم، از خلق جدا شدم.