logo

شــهــدای امدادگر

شهدای امدادگر

نام: علی

نام خانوادگی: خواجی

نام پدر: حسن

سن:

سازمان/نیرو:

تاریخ تولد: 1334/09/14

سمت:

محل تولد:

تاریخ اعزام:

وضعیت تاهل: متاهل

محل اعزام:

تحصیلات: راهنمایی

محل خدمت:

ملیت:

تاریخ شهادت: 13641207

مذهب:

محل شهادت:

شغل: کارمند بهزیستی

محل مزار:

محل سکونت:

قطعه/ردیف/شماره:

1277067 على خواجوى بسم الله الرحمن الرحيم ( انا لله و انا اليه راجعون )< بازگشت همه به سوى خداست >اكنون كه تصميم گرفته‌ام به عنوان يك نفر مسلمان به نداى رهبرم لبيك گويم و از دين و ميهن خود دفاع نمايم و چون رفتن با خودم هست و برگشت با خداست و من فردى هستم گنهكار، لذا لازم مى‌دانم وصيت نامه خود را به شرح ذيل بنويسم تا در صورتى كه افتخار شهادت يافتم حق الله از گردنم برداشته شود و حق الناس مردم هم اگر صلاح بدانند از حقشان در مورد من صرف نظر كنند. موارد وصيت نامه به شرح ذيل مى‌باشد : 1- مدت سه ماه برايم روزه بگيرند. 2- مدت يك سال نماز بخوانند. 3- در مورد وسايل خانه و زندگيم همه‌اش متعلق به همسرم مى‌باشد و هر طور صلاح بدانند عمل كنند. 4- يك موتور دارم بفروشند و بابت پول نماز و روزه‌ام پرداخت نمايند. 5- از كليه افراد خانواده و همسرم عذر مى‌خواهم كه نتوانستم در اين مدت كوتاه برايشان خدمتى بكنم، چون پدر و مادر همسرم مثل پدر و مادر خودم خيلى به من خدمت كردند ولى قدر زحمات آنها را ندانستم، از خداوند مى‌خواهم به آنها اجر عظيمى بدهد. 6- مبلغ 1000 تومان بابت نصف قوطى آهن از بنياد مسكن بدهكارم، پرداخت نمائيد. 7- از همسر عزيزم عذر مى‌خواهم كه نتوانستم چند روزى محيط آرامى برايش فراهم كنم چون هميشه يا من مشغول كار بنايى و ادارى و زندگى بودم يا او مشغول كار خياطى و زندگى بود انشاء الله خداوند او را از حوريه هاى بهشتى قرار دهد. 8- از مادر عزيزم و كليه خواهرها با شوهرهايشان و برادرانم با همسرهايشان عذر مى‌خواهم كه من در اين خانواده از همه بيشتر اينها را اذيت كردم و مخصوصا مادرم كه با توجه به مشكلات فراوانى كه خودش دارد و من عوض اين كه بال او باشم هميشه بارش بودم. او مادرى همچون مادر وهب بود، شير دل، باصبر و صبور بود. از زمان طاغوت تاكنون كه سى بهار از عمر من مى‌گذرد هر چه من ديدم او مردم را نصيحت مى‌كرد امر به معروف و نهى از منكر مى‌نمود و فقط خدا ؟؟؟ كه او چه زحمتهايى كشيده، اميدوارم كه خداوند او را در بهترين مكان بهشت قرار دهد. 9- از كليه اقوام و همكاران و همسايه‌ها و دوستانم مى‌خواهم چون من به كسى خوبى نكردم از همگى تقاضا دارم از حق خود در مورد من صرف نظر كنند حال كه در آتش دنيا سوخته‌ام ديگر در آخرت نسوزم. 10- از فرزندم سعيد خيلى مواظبت كنيد چون او تنها يادگار من است و چون به او قول داده‌ام كه براى تو از جبهه تفنگى خواهم آورد و از نظر اين كه به قول خود وفا كرده باشم تفنگى برايش بخريد و بگوئيد پدرت فرستاده و او به مسافرت رفته است. ( سفر آخرت ) 11- اوركت من متعلق به بسيج است، تحويل نمائيد. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته به اميد ديدار تاريخ 4/10/1364 على خواجوى