logo

شــهــدای امدادگر

شهدای امدادگر

نام: جهانگیر

نام خانوادگی: بیرانوند

نام پدر: رمضان

سن:

سازمان/نیرو:

تاریخ تولد: 1342/01/01

سمت: مسؤول درمانگاه سپاه استان لرستان

محل تولد: خرم آباد

تاریخ اعزام:

وضعیت تاهل: متاهل

محل اعزام:

تحصیلات: راهنمایی

محل خدمت:

ملیت:

تاریخ شهادت: 13651023

مذهب:

محل شهادت:

شغل: پاسدار

محل مزار:

محل سکونت:

قطعه/ردیف/شماره:

از بدو تولد هنگام شهادت هم خاطر بود و اما خاطره اي كه قبل از شها ت به ياد ارم اين است و كه چند ورزي قبل از شهادت وصيتنامه را نوشت و اما ان را از ما مخفي كرد و گويي كه كمر شهادت را وابستهبود و مطمئنا م يدانست و كه شهيد ميوشد و عا زم عمليات والفجر 4 شد و عمليات را به خوبي انجام مي داد و دوبا ره به شهر خود بر ميگردد و قتي بر گشت و هنگام نماز بود و هوا شدت طوفاني بود و اما اين شهيد بزرگوار ايب يخ زده و را برداش ت و با ان وضو گرفت و خيلي ساكت شده بود و انگار كه انتظار مي كشيد و انتظار چيزي كه هر لحظه منتظرش بود و مدت مرخصي در بين مي نشست و مادم ما را به اخلاق نيكوو كمك به ديگران نصيحت مي كرد و هميهش از ويزگيهاي قيامت مي گفت و و بسيرا روي نماز تاكيد مي كرد و مي گفت هر كسي كه نماز نمي خواند و دروغ مي گويد و دزودي مي كند و نبايد با او معاش رت كرد و او كسي است و كه سر پلذهاب صلاه نمي تواند و مجبور كند و يك روز قبل از شها ت مهماني ترتيب داد و همه را دور هم جمع كدر و خود را گوشه اي ساكت نشسته بود ان شب خيلي قران خواند و در ممضن از ويزگيهاي اياشن خواندن قر ان زيدا بود و او با نگاهايش كه با افدرا خ ...

تو اي همسرم اي كسي كه در راه من زندگي ات و جوانيت را گذاشته اي.اي كسي كه هيچگاه از يادم نمي روي و اي ياور مهربانم شما هرگز از من خوبي نديدي و جز حرف تند و اخلاق بد از من محبت نديدي و يكبار به روي من نياوردي چه جوري مني كه در عمرم هيچ خوبي به شما نكرده ام انتظار داشته باشم كه تو مرا ببخشي ولي با اين حال از تو مي خواهم كه فرزندانم را آنچنان باايمان و شجاع بار بياوري كه خدا از تو راضي گردد.خودت مي داني كه من چقدر آرزو دارم فرزندانم را نيكو تربيت كنم.حال كه من نيستم شما را ضمانت مي كنم كه كار نيمه تمام مرا ادامه دهي و به يعقوبم بگو كه پدرت هرگز زير بار ظلم زورگويان نرفت .پدرم و مادرم و همسرم و خواهرم و برادرم از همه شما انتظار دارم كه فرزندانم را خوب تربيت كنيد زيرا آرزويم اين بوده است كه از من گنهكار فرزند نيكي به عمل آيد كه درد مظلوم را بفهمد و دوائي باشد بر درد مظلومان و تيري باشد بر قلب ظالمان.