نام: محمدرضا
نام خانوادگی: کبیری نجف آبادی
نام پدر: محمدحسين
سن:
سازمان/نیرو:
تاریخ تولد: 1346/10/26
سمت: امدادگر
محل تولد: نجف آباد
تاریخ اعزام:
وضعیت تاهل: مجرد
محل اعزام:
تحصیلات: ابتدایی
محل خدمت:
ملیت:
تاریخ شهادت: 13631222
مذهب:
محل شهادت: جزيره مجنون
شغل: دانش آموز
محل مزار:
محل سکونت:
قطعه/ردیف/شماره:
1613410 محمدرضا كبيرى نجفآبادى بسم الله الرحمن الرحيم ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله أمواتا بل أحياء عند ربهم يرزقون سوره آل عمران آيه 169با نام خداوند بخشنده و مهربان و با سلام و درود بيكران بر منجى عالم بشريت آقا امام زمان (عج) و نايب برحقش امامخمينى و همچنين اميد امت و امام آيت الله منتظرى و با درود و سلام بر تمامى شهيدان اسلام بخصوص شهداى كربلاى ايران و با درود فراوان بر خانوادههاى شهداء و مفقودين و همچنين با درود و سلام بر امت قهرمان و شهيدپرور ايران كه چه سختيها را به خاطر اسلام تحمل كرده اند و باز هم با درود و سلام بيكران بر شهداى گلگون كفن از هابيل تا حسين و از حسين تا شهداى ايران وصيت نامه ام را شروع مى كنم و بر اين عقيده هستم كه يك شخص مسلمان بايد وصيت نامه داشته باشد . خدايا تو ميدانى كه بار گناه بر دوش اين بنده حقير و گنهكار خودت سنگينى مى كند و سنگينى آن به قدرى است كه پشت مرا شكسته است و تنها از تو مى خواهم كه گناهانم را ببخش چون هيچ كس ديگرى را نمى توانم پيدا كنم كه به اندازه تو بخشاينده و مهربان باشد ، خداوندا تو مى دانى كه چقدر معصيت كردم ، خطا كردم ، غيبت كردم ، گناه كردم و بسيارى كارهاى ديگر كه پسنديده درگاه تو نيست ولى بازهم از تو مى خواهم كه مرا ببخشى ، بارالهى ، معبودا تو با عدل خود با من رفتار مكن ، با فضل و بخشش خودت با من رفتار كن چون مى دانم كه اگر با عدل خويش با من رفتار كنى بايد بگويم كه اى واى بر من ، خدايا هميشه در اول نماز مى خواندم ، به نام خداوند بخشنده و مهربان و اينك براى چندمين بار از تو مى خواهم كه گناهان مرا ببخشى ، پروردگارا اگر نتوانستم آن بنده اى كه تو مى خواستى باشم ولى لااقل اين را دانستم كه به خاطر چه چيزى به جبهه آمدم و به خاطر چه چيزى حاضرم بجنگم و جان خود را فدا كنم ، بلى به خاطر اسلام ، اول به خاطر اسلام و قرآن و دوم پيش خود گفتم اگر من سلاح افتاده شهيد منصور كاويانى پسر دائى خود را برنگيرم چه كسى ديگر اينكار را بكند ، چه كسى سلاح افتاده رزمندگان شهيد را بردارد و از اسلام و مسلمين و اين سرزمين اسلامى دفاع كند . خدايا من مى دانم و تو هم مى دانى و آگاهى كه به جز براى اسلام و رضاى تو به اينجا نيامدم ، پروردگارا از تو نصرت و پيروزى رزمندگان اسلام را طلب مى نمايم و اميدوارم كه در اين عمليات آينده راه كربلا به يارى تو و بدست توانمند رزمندگان اسلام باز شود ، اولين سخنم با امت شهيدپرور اين است كه امام را تنها نگذاريد و هميشه دعاگوى پيرجماران باشيد و جبهه را خالى نگذاريد و همچنان در صحنه بوده ايد و در صحنه باقى بمانيد . خدمت پدر و مادرم سلام عرض مى كنم و پس از عرض سلام سلامتى شما را از خداوند متعال خواهانم و اميدوارم كه اين فرزند حقير محمدرضا را از اعماق قلب حلال كنيد و از آنها هم بسيار تشكر مى كنم كه در طول زندگى هميشه براى من زحمت كشيده و راهنماى خوبى در زندگى برايم بودهاند پدر و مادر اگر لياقت شهادت را داشتم و شهيد شدم خودتان را به جاى ديگر مادران و پدران شهداء و مفقودين فرض كنيد و درس مقاومت و پايدارى را از آنها بياموزيد و هميشه دعا كنيد كه خداوند در قيامت ما را ببخشد و دعا كنيد كه مورد شفاعت حضرت محمد (ص) و فاطمه زهرا و ديگر ائمه اطهار قرار گيريم و بازهم مى گويم شايد فرزند خوبى براى شما نبودم ولى از شما مى خواهم كه مرا حلال كنيد ، به برادرم غلام بگوئيد كه خدا را فراموش نكند و راه شهداء را ادامه دهد و از خواهرانم مى خواهم كه حجاب اسلامى خود را حفظ كنند و همچون زينب پاسدار حرمت خون شهيدان باشند و از اينكه نتوانستم براى يكمين سال شهادت منصور به مرخصى بيايم خيلى عذر مىخواهم ، اين را هم به دائى بگوئيد و در آخر از شما مى خواهم كه هميشه به ياد خدا باشيد ، از طرف من محمد و نسرين را ببوسيد و از مادرشان مى خواهم از آنها خوب مراقبت كند و فرزندان خوبى تحويل جامعه دهد ، به اميد پيروزى رزمندگان اسلام . خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگه دار منتظرى نستوه براى نصر اسلام محافظت بفرمامحمدرضا كبيرى