logo

شــهــدای امدادگر

شهدای امدادگر

نام: محمدتقی

نام خانوادگی: رجبی کبودچشم

نام پدر: محمدحسين

سن:

سازمان/نیرو:

تاریخ تولد: 1347/08/01

سمت: امدادگر

محل تولد:

تاریخ اعزام:

وضعیت تاهل: مجرد

محل اعزام:

تحصیلات: راهنمایی

محل خدمت:

ملیت:

تاریخ شهادت: 13651021

مذهب:

محل شهادت: شلمچه

شغل: بسیجی

محل مزار:

محل سکونت:

قطعه/ردیف/شماره:

:1318914 - رجبى كبود چشمى - محمد تقى بسم الله الرحمن الرحيم  ( وصيت نامه شهيد محمد تقى رجبى به امت شهيد پرور ) خداوندا زمومنان جانها واموالشانرا خريدارى ميكند كه در برابرش بهشت براى آنان باشد آنها كه درراه خدا پيكار ميكنند ، مى كشند و كشته ميشوند اين وعده حق است . خدايا بار پروردگارا تو را به جان رسول الله مرا ببخش و بيامرز ، يا الله ، يا مولا ، اى معبود بى همتا و اى رب كريم من چگونه مى توانم در برابر تو بايستم ، خدايا خيلى شرمنده ام و نمى توانم سرم را بالا بگيرم ، پروردگارا ، مولاى من ، معشوق من ، بار خدايا خودت ميدانى كه من چقدر ضعيف و ناتوانم و با اين بدن ضعيف و لاغر چگونه ميتوانم عذاب تو را تحمل كنم ، پس تو را به جان فاطمه زهرا (س) دست من بيچاره را هم بگير و نگذار در پرتگاه ذلالت بيافتم ، خدايا ، مولاجان اگر خواستى مرا عذاب كنى لا اقل در برابر پيامبر و ائمه (ع) عذاب نكن خدايا مرا در خلوت عذاب كن و آبروى من بيچاره را مريز ، خدايا ، پروردگارا من در تاريكى شب و در ظلمات مى نشينم و تو را صدا ميزنم تا تو تاريكى دلم را روشن كنى . يا الله چقدر زيباست و چقدر لذت دارد كه نام تو را مى برم و مى خوانم . خدايا امام عزيزما را نگهدار و تا انقلاب حضرت مهدى (عج) طول عمر عطايش كن . اى امام عزيز هيچكس مانند بسيجى تو ار نشناخته و هيچكس مانند تو بسيجيها را نشناخته پس پيش خدا ما بسيجيهاى مظلوم را شفاعت كن . سلام بر امام زمان (عج) و سلام بر خمينى بت شكن و سلام بر تمامى شهداى راه اسلام و قرآن . خداوندا چه بگويم و چه بنويسم تو خود شاهدى كه من از همان اول تنها بودم و تنها نيز جان خواهم سپرد همانگونه كه زينب تنهاى تنها در كشورى غريب بدون مادر و پدر و برادرانش مظلومانه از اين جهان چشم بر بست . اى پدر و مادر عزيز و مهربان من چه ميتوانم به شما بگويم جز اينكه از شما معذرت بخواهم و بگويم كه مرا ببخشيد . اى پدر از شما خيلى معذرت مى خواهم كه نتوانستم جواب زحمات چند ساله ايى كه براى اين حقير كشيدى بدهم . و اى مادر تو نيز براى اينكه خيلى زحمتت دادم مرا ببخش و از خدا طلب آمرزش برايم بخواه . ببوسم دستت اى مادر كه پروردى مرا آزاد بيا با با تماشا كن كه فرزندت شده داماد به حجله ميروم شادان ولى زخمى به تن دارم بجاى رخت دامادى لباس خون به تن دارم تو اى مادر مكن گريه كه من اكنون بسى شادم نمردم زنده ميباشم بود رنج تو در يادم همانا شير پاك تو مرا جانباز پرورده كه جان خويشتن را درره اسلام و دين دادم حسين جان دوست دارم موقعى كه بر زمين مى افتم تو به جاى پدرم بالاى سرم باشى همانگونه كه بالاى سر على اكبرت بودى ، و تو يا فاطمه زهرا (س) دوست دارم كه موقع جان دادنم تو به جاى مادرم نيز بيائى و بر زخمهايم مرهم بگذارى . والسلام و عليكم و رحمت ا... و بركاته حقير محمد تقى رجبى