logo

شــهــدای امدادگر

شهدای امدادگر

نام: سيد علي ‌رضا

نام خانوادگی: حسني

نام پدر: حسين

سن:

سازمان/نیرو:

تاریخ تولد: 1339

سمت: راننده آمبولانس

محل تولد: بيرجند

تاریخ اعزام:

وضعیت تاهل:

محل اعزام:

تحصیلات: سيكل

محل خدمت:

ملیت:

تاریخ شهادت: 1364

مذهب:

محل شهادت: اروند رود

شغل:

محل مزار:

محل سکونت:

قطعه/ردیف/شماره:

بسم الله الرحمن الرحيم با درود و سلام به رهبر کبير انقلاب و شهداي گلگون کفن و با سلام و درود به خانواده‌ي شهدا و با سلام و درود به مجروحين و معلولين انقلاب اسلامي ايران. 1. هدف هر رزمنده‌اي از آمدن به جبهه مشخص است. هدف من هم خدمت کردن در سپاه اسلام و لبيک گفتن به نداي حسين زمان و ياري رزمندگان اسلام است. 2. من کوچک‌تر از آنم که به اين ملت شهيد پرور و ايثارگر پيام بدهم. فقط چند کلامي به عنوان يک فرد کوچک با اين ملت و مردم شريف ايران دارم. اي مردم قهرمان! امام عزيز را تنها نگذاريد. تا مي‌توانيد به جبهه‌ها کمک و ياري کنيد. ديگر چيزي براي گفتن ندارم. چون شما ملت قهرمان از من بهتر مي‌دانيد که براي پيشبرد انقلاب چه کارهايي بايد کر. چند کلامي با خانواده‌ي خود: با سلام خدمت خانواده‌ي عزيز! مرا مي‌بخشيد اگر فرزند بدي براي شما بودم و اگر ناراحتي از من ديده‌ايد، مرا حلال کنيد. اگر شهيد شدم و مي‌خواهيد روح من شاد باشد. شما در از دست دادن من گريه نکنيد. چون منافقين از گريه کردن شما سوء استفاده مي‌کنند و شما با شادي خود مشتي محکم بر دهان آنها بزنيد و اي خواهر عزيزم! شما هم مرا حلال کنيد چون من شما را اذيت کردم و تنها چيزي که از شما مي‌خواهم اين است که زينب‌وار باشيد و راه تمام زينب‌هاي زمان را ادامه بدهيد. و اي برادران عزيزم! شما هم مرا حلال کنيد. ولي از شماها انتظار زياد دارم که بعد از من اسلحه‌ي من روي زمين نماند. ديگر عرضي ندارم فقط از شما خانواده‌ي عزيز مي‌خواهم که از تمام دوستان و آشنايان حلاليت براي من بخواهيد و اگر کسي از من پول يا چيزي مي‌خواست، به او بدهيد و نماز قضا هم دارم. اگر مي‌خواهيد روحم شاد باشد، نمازهاي قضاي من را به جا آوريد. ديگر عرضي ندارم. به اميد زيارت کربلا ان‌شاء الله. 7/7/63