logo

شــهــدای امدادگر

شهدای امدادگر

نام: اکبر

نام خانوادگی: چاجی

نام پدر: حسن

سن:

سازمان/نیرو:

تاریخ تولد: 1345/01/13

سمت: امدادگر

محل تولد: بيرجند

تاریخ اعزام:

وضعیت تاهل: مجرد

محل اعزام:

تحصیلات: راهنمایی

محل خدمت:

ملیت:

تاریخ شهادت: 13641121

مذهب:

محل شهادت: اروند رود

شغل: سربازسپاه

محل مزار:

محل سکونت:

قطعه/ردیف/شماره:

اكبر چاجي در سال 1345 در روستاي «چاج» از توابع شهرستان بيرجند پا به عرصه‌ي هستي نهاد. دوران كودكي و تحصيلات ابتدايي را در زادگاهش گذراند. چون در روستا مدرسه‌ي راهنمايي وجود نداشت. با مشكلات فراوان مسير طولاني بين روستاي چاج و خراشاد را هر روز پياده طي مي‌نمود تا بتواند تحصيل كند. در پايان دوره‌ي راهنمايي، مادرش را از دست داد. اين مسأله از يك سو و مشكلات مالي و اقتصادي از سوي ديگر به او مجال ادامه‌ي تحصيل نداد، زيرا براي ادامه‌ي تحصيل بايد به شهر مي‌رفت و خانواده‌اش توان پرداخت هزينه‌هاي تحصيل در شهر را نداشت. با شروع جنگ تحميلي، مدتي در پايگاه مقاومت بسيج روستا فعاليت نمود و از طريق پايگاه و با رضايت پدرش تصميم گرفت كه به جبهه برود، اما به دليل كوتاهي قد و كوچكي جثه از رفتن او ممانعت به عمل آمد. پس از اين به مشهد مهاجرت كرد و مدت يك سال به نقاشي ساختمان مشغول شد. در اين مدت در پايگاه كوي شهيد مصطفي خميني فعاليت نمود تا به خدمت مقدس نظام وظيفه فرا خوانده شد. او با عشق و علاقه بيش از 11 ماه به عنوان امدادگر در تيپ 21 امام رضا در خطوط مقدم جبهه خدمت كرد و شجاعانه در صحنه‌هاي نبرد شركت د ...

به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان و يار مستضعفان و ياور رزمندگان و درهم كوبنده‌ي مستكبران و ياري دهنده‌ي كفرستيزان و با عرض سلام و درود بي‌كران بر امام عصر(عج) و نايب بر حقش و با سلام به شهيدان اسلام. عزيزاني كه شيران روز و زاهدان شب هستند. در اين جا با هم سوگند ياد مي‌كنيم به خون پاك شهيدان راه خدا و به آه نيمه شبان مادران داغ ديده و به قطره قطره‌ي اشك يتيمان پدر داده و به آه دل مادران فرزند داده و سوگند به حبيب‌بن مظاهرها و به علي‌اصغرها كه : «تا آخرين قطره‌ي خون راهت را ادامه خواهيم داد، اي شهيد» من از خداوند متعال خواستارم كه مرا در حال عبادت يا خدمت‌گزاري بميراند تا شايد مقداري از بار گناهانم كاسته شود. خواهشمندم كه در شهادت من لباس سياه نپوشيد، زيرا دشمن شاد مي‌شود. پرچم سبزي بر سر در مسجد بزنيد و با اين كار مرا شاد و دشمن را غمگين كنيد. از شما مي‌خواهم كه براي اسلام و انقلاب اسلامي تبليغ كنيد تا نداي اسلام و اسلام‌طلبي به تمام نقاط جهان برسد.