logo

شــهــدای امدادگر

شهدای امدادگر

نام: سيد محمد

نام خانوادگی: طباطبايي پزوه

نام پدر: سيد اسداله

سن:

سازمان/نیرو:

تاریخ تولد: 1332

سمت: مسئول محور

محل تولد: اصفهان

تاریخ اعزام:

وضعیت تاهل:

محل اعزام:

تحصیلات: دانشجوي پزشكي

محل خدمت:

ملیت:

تاریخ شهادت: 13590810

مذهب:

محل شهادت: پاوه - نوسود

شغل:

محل مزار:

محل سکونت:

قطعه/ردیف/شماره:

مادر عزيزم اكنون كه اين نامه را مي نويسم ، اميد و توكل به قدرت خداوندي دارم كه در همه سختي ها به تو صبر د اده و از اين به بعد هم خواهد داد. مادرم راضي نيستم با شهادت من در غم و اندوه باشي و يا خداي ناكرده گريه و زاري نمايي كه به شدت نگران مي شوم و اين عمل ، روحم را مي آزارد. از شما مي خواهم كه زينب گونه فكر و عمل كني ، شما بايستي يك نمونه قدرت و استقامت در راه پيكار با مظاهر شرك باشي. اكنون كه اين وصيت نامه را مي نويسم با خود شرم دارم كه من زنده باشم و عزيزان پاك و بزرگي هر روز يكي پس از ديگري از ميان ما بروند و همچون كبكي سر در برف ببريم ، من به اين نتيجه رسيدم كه اگر چه افراد فريب خورده اي هم د ربين دشمنان ما وجود دارند وليكن انها همچون يك دمل هستند كه بالاخره گوشت هاي زنده اطرافشان را هم به تيغ جراحي مي سپارند ، پس بايستي به پيش رفت و اين انقلاب كه سنگيني خون هفتادهزار شهيد را بر دوش ما نهاده به پيش برد ، لذا تصميم گرفتم به طور متناوب در مواقع لزوم به جبهه بروم ، از خداي خود مي خواهم كه مرا به عنوان سرباز سيه دل اما اميدوار و دوستدار خودش بپذيرد و به ما اين افتخار را عطا كند كه خونمان را به جويبار خونين حسين تا شهيدان انقلاب كنوني مان متصل نماييم. مادرم به برادرم بگو كه مواظب باش هر كار كه ميكني با شناخت دقيق و صحيح باشد ، به جوانان بگوييد چشم شهيدان به دست شماست ، با قدرت عمل كنيد. ما جز به لقاي او و اطاعت از ولي او سوداي ديگري در سر نداريم پس بايد رخت بسته آماده خدمت در هر كجا كه انقلاب مي طلبد باشيم و خود را به خداوند بسپاريم و دغدغه اي از چگونه رقم خوردن سرنوشت نداشته باشيم چه حكمت در دست اوست و ما موظف به انجام وظيفه هستيم.