نام: محمد
نام خانوادگی: سلطانی
نام پدر: قربان
سن:
سازمان/نیرو:
تاریخ تولد: 1343/04/02
سمت:
محل تولد: مشهد
تاریخ اعزام:
وضعیت تاهل: متاهل
محل اعزام:
تحصیلات: بیسواد
محل خدمت:
ملیت:
تاریخ شهادت: 13621212
مذهب:
محل شهادت: جزيره مجنون
شغل:
محل مزار:
محل سکونت:
قطعه/ردیف/شماره:
به نام خدا پاسدار حرمت خون شهيدان و به نام خداي محمد كه پيروانش حماسه آفريدند و به نام خداي علي كه شيعيانش قيامت به پا كردند و به نام خداي حسين كه خونش در رگها همچنان ميجوشد. خدايا! ما با تو پيمان بسته بوديم كه تا پايان راه برويم و بر پيمان خويش همچنان استوار ماندهايم. خدايا! بارالها! پروردگارا! من ضعيف و ناتوان كه تحمل درد از دست دادن دست و پايم را ندارم، چگونه ميتوانم عذاب تو را تحمل كنم. خدايا! معبودا! معشوقا! مولاي من! مرا ببخش و از گناهان من درگذر كه تو كريم و رحيم هستي. خدايا! همهي ياران به سوي مرگ رفتند، در حالي كه نگران فردا بودند و من با امام خميني ميثاق بستهام و به او وفادارم. زيرا كه او به اسلام و قرآن وفادار است و اگر چندين بار مرا بكشند و زندهام كنند دست از او نخواهم كشيد تا اين كه همچون پيروان حسين (عليه السلام) در كربلا شهيد گردم. با سلام به پيشگاه ولي عصر امام زمان(عج) فرماندهي اصلي جبههها و منجي عالم بشريت و با سلام به امام امت، خميني كبير كه انقلابي عظيم در دل جوانان افكند تا خود را در راه اسلام و براي اسلام فدا كنند و با درود به روان پاك و مطهر شهداي انقلاب اسلامي كه همچون شهداي كربلا با لبهاي تشنهي شهادت را در آغوش كشيدند و همچون حبيب بن مظاهرها و علي اكبرها و قاسمها به سوي لقاء الله شتافتند. با سلام فراوان خدمت پدر و مادر عزيزم كه با شهامت و شجاعت حسين (عليه السلام) همچون حسين (عليه السلام) فرزندشان را در راه اسلام عازم جبههها كردند تا اين كه در گلزار گلي هم نصيب آنان گردد. پدر و مادر عزيزم! اميدوارم مرا ببخشيد و حلالم نماييد، چون نتوانستم در طول زندگي كوتاه خود آن طور كه شايستهي شما بود، براي شما فرزندي كنم. پدر عزيزم! اگر شهيد گشتم بدان كه بيهدف نمردم، بلكه آنچه را ميخواستم پيدا نمودم. پس شما هم در اين حال ناراحت نباشيد. چرا كه خدا در قرآن فرموده است: انا لله و انا اليه راجعون. مادرگرامي! از اين كه ميخواهم مقامت را بيان كنم، زبانم عاجز و ناتوان است. خدا فرموده كه بهشت زير پاي مادران است. ديگر جايي براي سخن نميماند. اما باز هم به خود چنين جسارتي را ميدهم كه كلامي را با دست لرزان به قلم آورم. مادر جان! از پيشگاهت ميخواهم كه بعد از شهادتم ناراحت و مضطرب نباشي. اميدوارم كه در آن دنيا در زير چتر مقامت از عذاب الهي مصون باشم. سلام فراوان خدمت برادران عزيز و خواهران مهربانم! از اين كه اين چنين پراكنده سخن ميگويم اميدوارم كه مرا ببخشيد. چرا كه عازم حركتيم و ديگر وقتي براي سخن گفتن نيست. اما خواهر عزيزم ميدانم كه مهر و محبت برادري و خواهري بيشتر از اين است كه بخواهم آن را به زبان آورم. اما در عين حال از تو ميخواهم كه همچون خواهران ديگر شهداي وطنمان كه رسالتي زينبي را به دوش گرفتهاند، هراسي به دل راه ندهي چرا كه كار براي خدا شكست ندارد. شايد نتوانسته باشم برادري خوب براي تو باشم. اما اميدوارم كه مرا ببخشي و حلالم كني. برادران و خواهران عزيزم! شما اكنون كوچكيد اما آيندهي انقلاب اسلامي هستيد و چشم اميد ما كه ميرويم به شماست. پس سعي و كوشش كنيد و درس بخوانيد و شجاعت و شهامت بياموزيد. چرا كه انقلاب و اسلام احتياج به مردان و زنان فداكار و از خود گذشته دارد. برادران و خواهران عزيزم! اگر شهيد گشتم بدانيد كه به محبوبم رسيدهام از شما ميخواهم كه همچون ياران حسين (عليه السلام) به امام امت وفادار باشيد و در راه او كه راه حسين و راه انبياء و راه خداست، گام برداريد چرا كه پيروزيد. اگر شهيد شويد به لقاء محبوب خود ميرسيد كه باز هم پيروزيد و اگر زنده بمانيد، مزهي شيرين پيروزي را ميچشيد. پس بايد سعي كنيد كه رسالت سنگين خود را از ياد نبريد. خدمت همسر عزيزم سلام ميرسانم. همسر گرامي! چون ما فرزندان انقلاب سال 1342 هستيم پس بايد اكنون با تمام وجود نهال انقلاب اسلامي را كه پس از 15 سال به نتيجه رسيد ياري كنيم. و نهال انقلاب را با از دست دادن فرزندان، برادران و پدران خود آبياري كنيم. همسر عزيزم همان طور كه ميداني شهادت هديهي خدا به بندگان خالص خود ميباشد و اگر چنين سعادتي نصيب من گرديد و شهادت در راه خدا را در سنگر به آغوش گرفتم، آن گاه است كه مجلس بزم و عروسي را به پا كردهاند چرا كه به سوي لقاء الله ميروم. پس همسرم از شهادت من ناراحت نباش و فقط به آينده بنگر و رسالت را به خوبي به انجام برسان. همسر خوبم! اگر تاكنون نتوانستم همسر خوبي براي تو باشم، اميدوارم كه مرا ببخشي و حلالم نمايي. خدمت تمامي اقوام سلام ميرسانم و از محضر آنان درخواست حلاليت دارم. اميدوارم كه اجابت نمايند. در آخر اين جانب محمد سلطاني، پدرم را وصي خود قرار ميدهم و در صورت امكان مكان دفنم را در جوار ديگر شهداي انقلاب اسلامي در بهشت زهرا قرار دهيد و نيز يك سال نماز و روزه به جا آوريد. حقي را كه از همسرم برگردن دارم ادا نماييد و ديگر مسائل را طبق ضوابط شرعي عمل نماييد. با آرزوي برقراري حكومت اسلامي در سرتاسر جهان.