نام: مجید
نام خانوادگی: ادیبی
نام پدر: عباس
سن:
سازمان/نیرو:
تاریخ تولد: 1343/07/11
سمت: امدادگر
محل تولد:
تاریخ اعزام:
وضعیت تاهل: مجرد
محل اعزام:
تحصیلات: دیپلم
محل خدمت:
ملیت:
تاریخ شهادت: 13641212
مذهب:
محل شهادت: فاو
شغل: دانشجو
محل مزار:
محل سکونت:
قطعه/ردیف/شماره:
:1030257-اديبى-مجيد بسم الله الرحمن الرحيم وصيتنامه معلم شهيد مجيد اديبى بنام الله معبود جهانيان و بنام او كه ما را با محبت خلق كرد و با مهربانى و لطف بسيار به ما روزى داد و ما را در تمامى حوادث حفظ فرمود و به راه خود هدايت نمود و در امت محمد صل الله عليه و آله و اهل بيت عصمت و طهارت كه اصل خلقت مىباشند قرار داد و بنام او كه حمد جميع خلايق از آن اوست و تمام حمدها به او باز ميگردد. و با كسب اجازه از محضر مبارك ولى عصر حجه ابن الحسن امام زمان عليه السلام.قرآن در آيات بسيارى انسان را به اصل خلقت و علت خلقتش به طور مكرر متذكر شده است و بسيار زياد در اين مورد ياد نموده تا اين نكته بسيار مهم را فراموش نكنند و حقا كه انسان همانطور كه خدا در قرآن گفته نسبت به پروردگارش ناسپاس ميباشد و اگر قرار بود كه ما حرفگوشكن باشيم همين سوره والعصر به تنهائى براى ما كافى بود و ديگر احتياج به اين همه آيات هم نبود چون در اين سوره پروردگار مىگويد اى انسانها همه شما در زيان و خسران مىباشيد و بدانيد كه ضرر ميكنيد بيائيد و كار شايسته انجام دهيد و نيكى كنيد و يكديگر را به حق و راستى استقامت در اين راه سفارش كنيد اما كجاست حق پذير .از جمله آيات خدا اين است كه مىفرمايد : «افحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم لا ترجعون». يعنى آيا پس نزد خود حساب كرديد و پنداشتيد كه ما خلق كرديم شما را عبث و بيهوده و بدرستكيه چنين است كه به سوى ما بر نمىگرديد.ما اگر به همين آيه توجه كامل كرده و عمقى بدان فكر كنيم مىتوانيم خود را به سعادت برسانيم چون يادآورى مىكند انسان را كه حواس خود را خوب جمع كند و بداند كه بىهدف آفريده نشده بلكه براى او كمالى در نظر گرفته شده است تا بدين وسيله به ارزش خود پى برد و توجه كند كه پول و مقام و زيبائى و چون حيوانات خوب خوردن و خوب خوابيدن براى او كمال نيست بلكه خاصه اين نيست و آن صفت ويژه انسان كه در حيوانات نيست علم و معرفت و اخلاق حسنه است .و علم و معرفت بدست نمىآيد مگر بوسيله تحصيل اخلاق و ميدانم كه ما عالم اكبر هستيم و امانت عظيمى بر دوش ما ميباشد و بالاتر از ما تنها خدا ميباشد .پس همانا كه ما در اين ديار پرتلاطم كه جمعى را به هلاكت ميشاند ما دست خود را به سمت كشتى نجات اهل بيت عصمت عليهم السلالم دراز كنيم و با چراغ پرنور هدايت آنها را از اين غرق شدن كه انتهاى آن خلد در آتش جهنم است رهائى پيدا كنيم و سعى كنيم كه با رفتار كردن به فرمانى گرانقدر و پر گوهر چهارده معصوم مقدارى از صفات رذيله حيوانيت را از خود دور كنيم و صفات روحانى به خود بگيرم تا بتوانيم به آنان يعنى به امامان برسيم كه با رسيدن به اهل بيت به خدا رسيدهايم. در طول زندگى ائمه اطهار سلام الله عليهم آنان چه خون دلها خوردند و چه آزارهائى را تحمل كردند تا بتوانند اين را به ما بفهمانند كه خود را تباه نكيم و از دنيا به عنوان مزرعه آخرت استفاده كنيم نه اينكه خود را در اين چهارچوب حبس كنيم بلكه بدانيم كه اين بدن قفسى است برا روح ما و دنيا نيز قفسى براى هردوى آنها مىباشد پس بايد عاشقى باشيم آماده پرواز و با كنار زدن اين دو قفس به سوى معشوق حقيقى خود پرواز كنيم و بدانيم كه محبوب ما تنها خداست و سايران را حاشيهنشين اين عشق قرار دهيم. در قسمت دوم آيه حتما نظر ما را به سوى آخرت جلب مىكند تا آنجا را از ياد نبريم و كارى كنيم تا وقتى ما را بار ديگر زنده كردند و از ما اعمالمان را پريدند نزد خدا و اوليائش شرمنده نباشم و طورى نباشد كه به خدا بگوئيم ما را به دنيا برگردان تا شايد كارهاى خوب انجام دهيم چون كلا مىشنويم و برگشتن ما به دنيا غيرممكن است پس از الان به فكر اين باشيم كه ره آن ممكن است مرگ به سراغ ما بيايد و قبل از رسيدن بهآن به فكر خود باشيم و چناچه حضرت على عليه اسلام مىفرمايند به حساب خود برسيد قبل از اينكه به حساب شما برسند و بميريد قبل از اينكه شما را بميرانند پس بايد به پيشواز مرگ رفت و از مرگ استقبال كرد و كارى كنيم كه خدا به ما نداى ارجعى الى ربك را سر دهد و چون كسانى باشيم كه آرزو مىكنند مرگ را چون راحتى در قبر مىدانند و كسى كه عاشق باشد خلوت با معشوق را مىخواهد و در قبر به معشوق رسيده و اين ديگر ناراحتى ندارد. من به دوستان و بچه محلههايم تذكر مىدهم كه نكند خدائى نكرده در غفلت بميريد و از شما مىخواهم كه فكر كنيد و با بنيش روشن راه خود را انتخاب كنيد و هر كارى كه مىخواهيد بكنيد ولى مسير خود را طورى قرار دهيد كه پشيمان نشويد و اما اى پدر و مادرمهربانم از زحماتى كه در طول زندگى براى رشد و تربيت من تحمل كرديد سپاسگزارم و از شما تشكر ميكنم كه مرا طورى بار آوريد كه راه درست را انتخاب كنم و اگر در حق شما كم احترامى كردم و نتوانستم بطور خوبى زحمات شما را جبران كنم از شما پوزش مىطلبم و اكنون من كه اسير اين دنيا بودم با كولبارى از گناه اين مسافرخانه موقتى را ترك ميكنم و از خدا مىخواهم كه با اين بنده حقيرش با فضلش معامله كند و حال كه با دست خالى مىروم و اميدوارم كه اين جان مرا در راه خودش قبول نمايد و از شما مىخواهم در فراغ من صبر را پيشه خود كنيد كه در اين صورت اجر شما از من بسيار بالاتر مىرود و چنانچه خدا در قرآن گفتهاند براى كسى كه صبر كنند اجر فراوانى مىباشد و گفتهاند يكى از نورانىترين چهرهها در روز قيامت كسانى هستند كه صبر كردهاند در دنيا چناچه اين را ميدانيد و بمن ياد دادهايد من امانتى بودم كه از جانب خدا به شما عنايت شده بودم و خدا دوست داشت آنطور كه خود مىخواسته يعنى كشته شدن در راه خودش را بپذيرد حال بايد ما نيز به خواسته خدا راضى باشم و از برادران عزيزم مىخواهم كه در عرصه زندگى با بينش درست پيش روند و از خدا مىخواهم كه شما را نيز در راه خودش شهيد كند چون پيامبر اكرم صل الله عليه و آله مىفرمايد بالاتر از هر خيرى ،خيرى است و والاترين خيرها اين است كه در راه خدا كشته شويم و از خواهرم مىخواهم كه از شهادت من دلگير نباشد و ناراحتى نكند چون من دوست داشتم در راه خدا كشته شوم و از كليه خويشان و نزديكان مىخواهم كه اگر از من بدى مشاهده كردند از من درگذرند و به من دعا نمايند ديگر مطلبى ندارم اين وصيتنامه اينجانب مجيد اديبى فرزند عباس ميباشد كه در تاريخ نهم بهمن ماه هزار و سيصد و شصت و چهار نوشته شده مىباشد. و اين را بدانيد كه اگر جنازه من برنگشت اين خواست خدا بوده و بىبى دو عالم خانم فاطمه زهرا عليهالسلام اقتدا كردهام . در ضمن اگر پولى ،چيزى از من باقى مانده بود ثلثش را براى من چند روزى روزه بخريد و بقيه را هر طور كه خرج شود و نيز براى من به عنوان ردمظالم صدقه بدهيد. مجيد اديبى