نام: ابوالفضل
نام خانوادگی: حجاریان طاهری
نام پدر: حسن
سن:
سازمان/نیرو:
تاریخ تولد: 1337/01/29
سمت: پزشكيار
محل تولد:
تاریخ اعزام:
وضعیت تاهل: مجرد
محل اعزام:
تحصیلات: راهنمایی
محل خدمت:
ملیت:
تاریخ شهادت: 13651212
مذهب:
محل شهادت: شلمچه
شغل: سیم پیچ شرکت گاز-پاسدار
محل مزار:
محل سکونت:
قطعه/ردیف/شماره:
:1219044 - حجاريان طاهرى - ابوالفضل وصيتنامه ابوالفضل حجاريان طاهرى بسم الله الرحمن الرحيم و قاتلو هم حتى لا تكون فتنه و يكون الدين كله الله . و با آنان ( كافران ) مقابله كنيد تا هيچ فتنهاى باقى نماند و آئين همه دين خدا گردد . خدمت خانواده گراميم سلام مىرسانم و از خداوند منان آرزوى سلامتيتان و توفيق عمل كردن به قرآن كريم را خواستارم ، چرا كه چون بشرى خود را مطابقت با قرآن نمود و حرام الهى را انجام نداد وضع كرد و واجبات او رحمان را انجام داد و دعوت كرد از جمله رستگاران در پيشگاه حق خواهد بود كه اميدواريم شما خانواده گراميم و همگى ما موفق به آن بشويم . پدر و مادر مهربانم ؟؟؟ رضايت و خشنودى شما عزيزان را مىبينم از اينكه فرزندانتان در كنارتان نيستند و لطف و كرامت خداى كريم نصيبشان شده تا در اين عصر و در اين هنگامه همدوش ديگر برادران دينى خود با كفار مقابله و پيكار كنند به خود مىباليم و شكرگزار از درگاه ؟؟؟ احديت مىشويم و براى شما عزيزان آرزوى صبر و استقامت مىكنيم . پدر و مادر و خانواده عزيز و مهربانم در مقابل مصائب و مشكلاتى كه منافقان براى ملت و انقلاب پيش مىآورند بردبار باشيد و سعى كنيد كه در همه حال رضاى خداى سبحان را در نظر داشته باشيد . انشاءا... . و چند كلمهاى هم با برادرم عباس دارم كه انشاءا... مؤثر بيافتد : برادرم عباس : 7 سال از انقلاب ميگذرد و انقلاب با همه حرفهاى خود و با همه زيبائيهاى معنوى خود و با همه مشكلاتى كه شياطين دنيا براى آن پيش آوردهاند و مىآورند با توكل به خدا همچنان پيش مىرود تا به مقصود نهايى خود كه نصب پرچم توحيد بر فراز گيتى است برسد انشاءا... . برادرم عباس : دوران بلوغ و رشد من درست در زمان بسوى تمدن بزرگ طاغوت بود تمدنى كه خود به عينه مشاهده كردم . او كه همه ملت را از خود بىخود كرده بود و در لجنزار شهوات و مسترات و تهمتها و دزديها و فيلمهاى كذايى - كاوارهها و راديو ، تلويزيونهاى ؟؟؟ كه مردم را در بىخبرى نگه مىداشتند و مردم را در شهوت و زنپرستى و تبعيضنژادى و طبقات كذايى سرمايهدارى و فقر نگه داشته بودند و بر ملت حكومت مىكردند و همه نسبت به هم بيگانه بودند و روز و شب مدام جايشان را به هم ميدادند و عدهاى را به سراى ديگر مىبرد و عدهاى بخت برگشته را به اين دنياى گذايى با همه نيرنگ و فريبش مىآورد ، خلاصه ريشه فساد و تباهى و توسرى خوردن را به خوردمان ميدادند و بيگانه مىكردند و متفرق و همدستى و نوع دوستى و دستگيرى و دستيارى نبود تا اينكه ... امام آمد ، انقلاب شد ، دگرگونى شد ، جلوى فساد گرفته شد و انقلاب اخوت و برادرى را ... با خود به ارمغان آورد . انقلاب با محتواى عظيم و كفر براندازش پيش رفت و پيش آمد و پيش خواهد آمد انشاءا... . انقلاب از روز تولدش حرفها داشت ، راديوها و تلويزيونها ، ترميونها ، نمازجمعهها ، در هر روز و هر هفته و هر ماه و هر بزرگداشتى . خلاصه انقلاب با خون رشد كرد و اين خونها همه پيامآور بودند ولى متأسفانه ديده ميشود افرادى را كه در نور ره ظلمانى شيطانى را پيش مىگيرند . برادرم عباس : انقلاب فرياد زد و خواهد زد و از قرآن و از رسول اكرم (ص) و عترت او و از شناخت و از تهذيب نفس و از ؟؟؟ و از تقوا و پرهيزگارى و ؟؟؟ صحبت خواهد كرد . خلاصه برادرم انقلاب همهاش نور است . باز مىبينيم عده كثيرى پيروى از فاسدان ميكنند و پيروى از شياطين ميكنند ، نماز نمىخوانند ، به قرآن عمل نمىكنند ، در سر چهارراهها و در سر معابر مزاحمت براى ديگران ايجاد مىكنند ، اينها غافلند ، اينها نيروهاى شيطانند ، آخر يك نفر نيست به اين مرتدهاى دين بگويد تويى كه يك عمر را در كثافت شهوت و دنياپرستى و مال پرستى و جهالت - گذراندى چه كار كردهاى ؟ آيا نمىدانى كه هيچكارهاى ؟ هر چه هست از آن خداست . و لا حول و لا قوة الا بال... العلى العظيم . اگر برگردى به خودت انديشه كنى خواهى يافت كه نطفهاى گنديده بودى و از اين نطفه در صلب و سينه مادر تو قرار گرفت ( طارق - 7 ) و در سوره مومنون آيه 12 الى 14 خداوند رحمان اشاره به اين موضوع دارد كه احسن الخالقين است و فرموده : همانا ما آدمى را از گل خالص آفريديم . پس آنگاه او را نطفه گردانيديم و در جاى استوار ( صلب و رحم ) قرار داديم . آنگاه نطفه را علقه و علقه را گوشت پاره و باز آن گوشت را استخوان و سپس ؟؟؟ استخوان با گوشت پوشانيديم و پيكرى كامل كرديم و پس از آن به دميد روح پاك مجرد ) خلقى ديگر انشاء نموديم ! حال اگر عقل و فكرت بكار بنديم اين سئوال برايمان پيش خواهد آمد كه ؟؟؟ اى بنده ضعيف و ذليل ( فأين تذهبون ) كجا مىروى . اميرمؤمنان (ع) در حديثى مىفرمايند خداوند رحمت كند كسى را كه بداند از كجا آمده ؟ در كجا هست و به كجا خواهد انجاميد ؟ پس بيائيم راهى را كه رسول اكرم (ص) بخاطر آن مبعوث شدند و به تصوير كشيدند و ائمه عليهم السلام تبليغ رسالتش كردند و به اجرا در آوردند فرمان رب العالمين را دنباله گيرى كنيم و ؟؟؟ محبوب ( خداوند عالميان ) كنيم . و خداوند در جاى ديگر مىفرمايد . ( انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنو الذين يقمون الصلوة و يزتون الزكاة و هم راكعون ) همانا اولياء شما كسانى هستند كه نماز بپا مىدارند و زكاة ميدهند و هم راكعون و آنها ركوع كنندگانند كه اشاره به مولى الموحدين على عليه السلام دارد و فرزندانشان . و در جاى ديگر خداوند مىفرمايد . اطيعوالله و اطيعو الرسول و اولولامر مكنم . و الحمدلله كه در اين عصر سايه ولايت فقيه حجه ابن الحسن (عج) و نايب برحقش امام بزرگوارمان راهگشاى و هدايتگر ماست . كه خداوند منان روى رحمت واسعه خود بر اين ملت منت گذارد و به قول حضرت امام ( انبياء و رسول خدا (ص) اهلبيت عصمت عليهم السلام تمام مصائب و مشكلاتى را كه تحمل كردند براى ما بود و براى اينكه ما آدم بشويم . ) و بايستى زينب (س) مىبودند و الگو مادران و خواهران ما مىشدند تا صبر كنند . بايستى ابا عبدالله (ع) مىبودند و به ما خط ميدادند و جهاد در راه خدا را با گذشتن از جان و مال و فرزند عاشقانه به تصوير مىكشيدند و الگو مىشدند . اصلا ابا عبدالله (ع) براى چه به تنهايى در مقابل كفر ايستاد ؟ آيا براى خود ايستاد ؟ يا اينكه خداوند او و ذريهاش را نمونه ايثار و مقاومت در راه دين و احكام الهى و امر به معروف و نهى از منكر براى ما نمود . پس اين همه غفلت براى چه ؟ آيا شما كفر را نمىبينيد ؟ يا لااقل شمايى كه در طاغوت بوديد فرق نور را از ظلمت جهل و خودپسندى و بيگانى ... تشخيص نمىدهيد . پس چرا فرزندانتان را متذكر نمىشويد . ترديد و واهمه داريد از اينكه فرزندانتان كه هنوز حب دنيا و جاه و مقام در دلشان رسوخ نكرده طريق قرآن بروند و بسيجى شوند و خدايى و خليفة الله - انشاءالله ) و آيا مرگ در جبهه و جهاد هست قرآن كريم در آيههاى 150 تا 175 سوره آل عمران و همچنين در سورههاى ديگر بارها انسان را متذكر مىسازد . و اين همان قرآنى است كه امام باقر (ع) دربارهاش مىفرمايد اگر من با قرآن باشم و دنيا را كفر بردارد و تنها باشم باكى ندارم و اين قرآن است كه مىفرمايد شما قدرتى نداريد و همه قدرت خداست . پس بيائيم از خون و قوه الهى در جهت رضاى او قدم برداريم . خداوند متعال در سوره واقعه در جايى مىفرمايد و اخطار ميكند اگر مىخواستيم قومى ديگر را به جاى شما قرار مىداديم و در جاى ديگر اشاره به نعمتهايش دارد كه چرا سپاس نمىگذاريد و در جاى ديگر براى اثبات اينكه شما قدرتى نداريد مثال مىآورد و مىفرمايد شما حال يك محتضر را ديدهايد كه جانش به گلو رسيده است . اگر فكر ميكنيد كه قدرت داريد و قدرت در دست شماست پس او را بر گردانيد . و در تفسير سوره واقعه آيت الله دستغيب اشاره به اين مورد دارد كه شخص وقتى كه اميدش قطع شد و در حال احتضار و جان كندن است آنوقت پى مىبريد كه لا اله الا الله و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم . پس چرا ما كارمان بدينجا بكشد كه بعد بفهميم . قرآن براى انسان است كه خودش را به آن مطابقت كند . فرموده است : نماز بخوان ، روزه بگير ، خمس مالت را بده ، زكات بده ، در راه خدا انفاق كن و يتم را دستگيرى كن ، در صورت استطاعت مالى حج برو و جهاد با مال و جان بكن ، امر به معروف كن ، ( ظلم را نپذير - حكومت از آن خداست چه معنا دارد كه فردى قوى بر ضعيف حكومت كند ؟ حكومت بايستى حكومت خدا باشد بايستى حكومت قرآن باشد و بايستى بر اساس تعاليم عاليه اسلام كه رسول اكرم (ص) آوردند باشد اطيعوالله و اطيعوالرسول و اولامر منكم . امر به معروف كن و به خوبى تشويق كن و نهى از منكر كن و كراهت داشته باش از اعمال بد . و تولى و تبرا - دوستى با دوستان اهلبيت عصمت و طهارت عليهم السلام و دشمنى با دشمنان اهل بيت (ع) و بعد هم قرآن اين معجز الهى را كه خداوند خود مىفرمايد اگر تمامى انس و جن جمع شوند نمىتوانند آيتى چون آيه قرآن بياورند . خودتان را مطابقت با قرآن كنيد . قرآن همهاش اخلاق است ، همهاش تهذيب نفس است و بعدهاى سياسى و اجتماعى و ... كه خداوند براى بندگانش وضع كرده است . و خلاصه قرآن و رسول خدا و اوصياءش همه براى ما هستند و براى ما آمدند و حجت را بر ما تمام كردند . بكوشيم تا ؟؟؟ نپوشيم . بكوشيم تا مهر قساوت و خودخواهى بر دلهامان ننشسته ره عاشقان الهى را فرا راه خود قرار دهيم و بكوشيم تا گوش به فرمان آقا عزيزمان خمينى كبير باشيم . انشاءا.... . خدايا ، خداوندا توفيق شكر نعمتهايت را به ما عطا بفرما . خدايا ، خداوندا توفيق عملكرد به كتابت را به ما بده . خدايا ، خداوندا پدر و مادر ما را از ما راضى و خوشنود بگردان . خدايا ، خداوندا وليت آقا حجة ابن الحسن را از ما راضى و خوشنود بگردان . خدايا ، خداوندا صبر در طاعت و صبر بر معصيت را به ما ارزانى دار . خدايا امام عزيزمان خمينى كبير نائب وليت را تا اينكه همه ما را به اهدنا اصراط المستقيم هدايت شويم عمر طولانى عطا بفرما . « امين يا رب العالمين »ربنا اهدنا الى الحق و الى طريق المستقيم و من اتبع الهدى 3/9/65 در ضمن پدر و مادر عزيز و گراميم در تاريخ 6/4/65 خواهرم زهرا نامهاى از وضع تحصيلىاش برايم نوشته بود كه حاكى از نگرانى او نسبت به آينده و بلا تكليفىاش راجع به كلاسهاى بالاتر بود . ميخواستم خدمتتان پدر و مادرم عرض كرده باشم درست است كه ما فرزندان خوبى براى شما نبوديم ولى در جامعه آبرو حيثيت خانوادگيمان را از لحاظ ادب و معرفت به لطف خدا حفظ مىكرديم . پدر و مادر بهتر از جانم اى عزيزان كه رضاى شما رضاى خداى منان را بهمراه خواهد داشت و ناراحتى شما غضب او رحمان را . پدر و مادر گراميم مراقب و مواظب خواهرم زهرا باشيد و زير بال و پر خود بپروريدش و اجازه بدهيد كه مراحل و درجات متوسطه و عالى را انشاءالله طى كند و به اسلام و قرآن در حدود الهى خدمت كند . به اميد پيروزى اسلام بر كفر جهانى انشاءالله