logo

شــهــدای امدادگر

شهدای امدادگر

نام: منصور

نام خانوادگی: خدايي قره كند

نام پدر:

سن:

سازمان/نیرو:

تاریخ تولد:

سمت:

محل تولد:

تاریخ اعزام:

وضعیت تاهل:

محل اعزام:

تحصیلات: دانشجو پزشكي

محل خدمت:

ملیت:

تاریخ شهادت: 13651004

مذهب:

محل شهادت: خرمشهر

شغل:

محل مزار:

محل سکونت:

قطعه/ردیف/شماره:

اسم ها که درآمد ديديم از پزشکي دانشگاه تبريز قبول شده. همه ذوق کرده بوديم اما خودش به مادرش گفت: آيا! من بايد از دانشگاه تهران قبول مي شدم. دعاي تو منو نزديک تر آورد! از مراغه تا تبريز راهي نبود. مي دانستيم چقدر به سوادش اطمينان دارد. 6 ماه بيش تر طول نکشيد که شهيد شد. همان روزهاي بعد از شهادتش بود که نامه اي از دانشگاه علوم پزشکي تهران آمد: منصور خدايي از رشته پزشکي دانشگاه تهران قبول شده بود. کسي باور نمي کرد منصور که هميشه يک پايش در جبهه بود در درس هم عالي باشد. 16 سالش بود که راضي مان کرد و رفت جبهه. اما از مدرسه هم نبريد. وقت امتحانات مي آمد شهر و وقت عمليات که مي شد از لشکر عاشورا تماس مي گرفتند که بيا... چيزي از کارش نمي گفت. همه 4 سالي را که در جنگ بود نفهميدم آن جا کارش چيست... وقتي در کربلاي 5 شهيد شد تازه فهميدم منصور ديده بان بود... بعد از بيست سال يک نفر در خانه مان را زده که برايشان از منصور بگم... از بچه تر و تميز و زرنگي که هيچ وقت آزارمون نداد... مگه من از اون چي مي دونم... همين قدر مي دونم که با آقاي مهدي باکري بوده و ديده بان... کاش مي شد از اونا پرسيد که ديده بان ...