logo

شــهــدای امدادگر

شهدای امدادگر

نام: رضا

نام خانوادگی: برزویی

نام پدر: علي

سن:

سازمان/نیرو:

تاریخ تولد: 1347/09/02

سمت: امدادگر

محل تولد: سبزوار

تاریخ اعزام:

وضعیت تاهل: مجرد

محل اعزام:

تحصیلات: راهنمایی

محل خدمت:

ملیت:

تاریخ شهادت: 13651024

مذهب:

محل شهادت: شلمچه

شغل: دانش آموز

محل مزار:

محل سکونت:

قطعه/ردیف/شماره:

به نام خداوند خالق جان‌ها و گيرنده‌ي نفس‌ها. به نام خاتم پيامبران الهي محمد(ص) به نام يگانه سرور و سالار شهيدان، امام حسين (عليه السلام) و به نام يكتا منجي عالم بشريت حضرت مهدي(عج). هر انساني چه خوب و چه بد، با دنياي پر از نيرنگ و فريب وداع مي‌گويد و خوشا به سعادت برادراني كه حسين گونه زندگي كردند و زينب وار به عزاداري 72 تن شهيد نشستند. سخن را با مادرم آغاز مي‌كنم. او كه همه‌ي صفات را به من آموخت و هميشه راهنماي من بوده و هست. مادر جان! تو كه هميشه چراغ تاريكي‌هاي من بوده‌اي، بيا اين دم آخر از من بگذر و مرا فداي حسين (عليه السلام) بدان و حلالم كن و با اين كارت قلب فاطمه‌ي زهرا (سلام الله عليها) را شاد كن. مادر جان! مي‌دانم كه از دست دادن فرزند برايت مشكل است. ولي مگر من از قاسم تازه ‌داماد و علي اكبر و علي‌اصغر حسين عزيزترم؟ مادرم! خوشحال باش كه فرزندت، از ميان تمام راهي‌هاي پرپيچ و خم مادي، راه تكامل و سعادت را انتخاب نمود و خوشحال باشد كه فرزندت حسين گونه در مقابل كفر، سلاح بركشيد و مرگ با عزت را بر زندگي با ذلت ترجيح داد. پدر عزيزم! پدري كه وقتي در چهره‌ي خسته و دستان چروك خورده‌ات نگاه مي‌كنم، شرم و خجالت همه‌ي وجودم را فرا مي‌گيرد و از اين كه نتوانستم تسكين دردهاي شما باشم. در پيشگاه خدا، شرمنده‌ام و از شما طلب بخشش مي‌كنم. پدر و مادر عزيزم! بعد از من هيچ گونه ناراحتي نداشته باشيد. چون با اين كار روحيه‌ي دشمن را بالا مي‌بريد. در گرفتاري‌ها و مشكلات صبور باشيد. من به چنين پدر و مادري افتخار مي‌كنم. برادرانم! پشتيبان يكديگر باشيد و فكر و عقيده و هدفتان را يكي كنيد و با هم متحد شويد و هميشه سعي كنيد، گرهي از مشكلات هم بگشاييد. نه اين كه بر مشكلات هم بيفزاييد. خواهران! مرا حلال كنيد وسعي كنيد زينب وار زندگي كرده و معلم خود را زينب قرار دهيد. مادر و خواهرانم! مبادا در عزاداري من گريه كنيد و دل حضرت زينب (سلام الله عليها) را برنجانيد و دشمن را شاد كنيد. خانواده‌ي مهربانم! بارها آهنگ سفر كرده‌ام. اما اين بار سفرم، سفري است به آن سوي دنيا. پس از رفتن من ناراحت نباشيد. زيرا من در اين دنيا سايه‌اي بيش نبوده‌ام و شما هم در اين دنيا فاني، رهگذري بيش نيستيد. پس بيهوده خود را نرنجانيد. خانواده‌ي خوبم! هر چه را از من باقي مانده‌ است به هر كس كه دوست داشتيد، بدهيد. من 34 تومان به آقاي ابراهيم استاجي و 50 تومان به غلام حسين بيرجندي كه از دوستانم هستند مقروضم. مظاهر جان و دوستان اگر بدي و زشتي از من سر زده بود، به بزرگواري خود ببخشيد و بدانيد كه هرگز فراموشتان نخواهم كرد. خانواده‌ي با محبتم! بدانيد كه شما براي آخرت آفريده شده‌ايد، نه براي دنيا و براي نيستي، بلكه براي هستي، براي مردن و زندگاني، شما در سراي موقت و در راه رفتن به سوي آخرت هستيد. پروردگارا! وقتي در دنيا معصيت مي‌كردم، دوست تو، محمد (ص) غمگين و دشمن تو ابليس شاد مي‌شد. اگر تو در آخرت مرا مورد عفو و بخشش خود قرار ندهي، باز دشمن تو ابليس شاد مي‌شود و دوست تو محمد(ص) غمگين. پس دو شادي براي ابليس و دو غم براي دوست خود محمد(ص) قرار مده! بدانيد كه شما براي آخرت آفريده شده‌ايد، نه براي دنيا. شما در حال كوچيد و از سراي موقت به سوي سراي آخرت در حركتيد و ناچار مرگ شما را درمي‌يابد. پس بترسيد از اين كه مرگ شما را در حال گناه دريابد! در آخر عاجزانه از شما خانواده‌ي عزيزم و ساير خويشان و دوستان تقاضا دارم كه مرا فراموش كنيد و فكر كنيد ك اصلاً انساني به نام من وجود نداشته و بس. پس شما را به خداوند متعال و گرامي مي‌سپارم و براي زماني كوتاه با شما وداع مي‌گويم. كسي كه هرگز فراموشتان نخواهد كرد. ديدار به قيامت رضا برزويي