logo

شــهــدای امدادگر

شهدای امدادگر

نام: رسول

نام خانوادگی: عمرو

نام پدر: رضا

سن:

سازمان/نیرو:

تاریخ تولد: 1339/01/01

سمت: امدادگر

محل تولد: اصفهان

تاریخ اعزام:

وضعیت تاهل: مجرد

محل اعزام:

تحصیلات: راهنمایی

محل خدمت:

ملیت:

تاریخ شهادت: 13661225

مذهب:

محل شهادت: حلبچه

شغل: پاسدار

محل مزار:

محل سکونت:

قطعه/ردیف/شماره:

شهيد رسول عمرو در سال 1339 هجري شمسي در اصفهان، در ميان خانواده‌ي مذهبي به دنيا آمد و در سن هفت سالگي وارد دبستان حاجي شد و دوره‌ي ابتدائي را در آنجا گذراند و براي ادامه‌ي تحصيل شب‌ها به دبيرستان مي‌رفت و روزها در بازار قيصريه به شغل قلمكاري مشغول به كار بود و با تلاش زياد دوره‌ي دبيرستان را با موفقيت به پايان رسانيد. با توجه به مشغله‌ي زيادي كه داشت در جلسات قرائت قرآن و مجالس مذهبي و حضور مستمر در نماز جماعت به حركت اسلامي خود ادامه داد و راه پيشواي دين امام حسين(عليه‌السلام) را تداوم بخشيد و خود را مهياي ملاقات مي‌نمود و با شروع طوفان انقلاب اسلامي ايشان هم به فعاليت پرداخت و همراه با مردم در راهپيمائي‌ها و سخنراني‌ها و تظاهرات خياباني شركت فعال مي‌جست كه در حين انجام اين فعاليت‌ها برادرش مهدي عمرو در خيابان ابن سينا به دست دژخيمان پهلوي در دوازده محرم سال 1357 به درجه‌ي رفيع شهادت نائل آمد و ايشان را بر آن داشت كه با آگاهي كامل از مكتب امام حسين(عليه‌السلام) و مصمم‌تر ادامه دهنده‌ي راه برادرش به رهبري امام خميني باشد و پس از انقلاب جائي را انتخاب نمود كه بتواند راه شهيدان عزيز را ...

1 - از پدر و مادر و از خواهران و برادران مي‌خواهم كه همينطور كه از اول انقلاب تاكنون حامي اين جمهوري و امام بوده‌ايد و راه برادرم را ادامه داده‌ايد همچنان اين راه را ادامه دهيد. 2 - از كساني كه اين نوشته را مي‌خوانند مي‌خواهم كه كمي بيشتر به خود بيايند و قدر اين انقلاب و مسئولين آن را بدانند. 3 - اين انقلاب واقعاً "الهي" است، اينقدر ايراد نگيريد و نِق نزنيد. 4 - از كسانيكه وصيت‌نامه مرا مي‌خوانند مي‌خواهم كه مرا حلال كنند و خدا هم از تقصيرات همه درگذرد. والسلام