نام: مازیار
نام خانوادگی: فتحی
نام پدر: هوشنگ
سن:
سازمان/نیرو:
تاریخ تولد: 1348/04/10
سمت: امدادگر
محل تولد: برخوار و ميمه
تاریخ اعزام:
وضعیت تاهل: مجرد
محل اعزام:
تحصیلات: راهنمایی
محل خدمت:
ملیت:
تاریخ شهادت: 13651204
مذهب:
محل شهادت:
شغل: دانش آموز
محل مزار:
محل سکونت:
قطعه/ردیف/شماره:
:1555347% ؟؟؟ جواد(مازيار)فتحى هوشنگ بسم الله الرحمن الرحيم الحمدالله رب العالمين و صلى الله على محمد و آله الطاهرين .دوست دارم پس از شهادتم تمام آشنايان و دوستان و اقوام وصيتنامه مرا بخوانند. الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا فى سبيل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئك هم الفائزون .آنان كه ايمان آوردند و هجرت كردند در راه خدا به مالهايشان و جانهايشان بمراتب بزرگتر نزد خداى آن گروهند كه كاميابند. «سوره توبه آيه 21» سپاس خداى را كه مرا از نيستى و پستى به هستى و لقا الله رهنمون ساخت و نعمت وجود عطا كرد سپاس خداى را كه مرا از راهها و بيراهه ها به سوى خود رهنمون ساخت و به من حقير توفيق لقاى خود را عطا نمود. خدايا ،، سيدا، من كه بودم كه اين همه لطف بر من ناچيز كردى و در ميان اين همه كائنات و موجودات دست مرا گرفتى و هدايت كردى. راهى كه انبياء و اولياء و علما در آرزوى آن راه ناله ها زدند و مى زنند، خدايا اى كاش مى توانستم اين همه الطاف تو را درك كنم و شكر گويم ، خدايا با اين همه عشقى كه از خود به من عطا فرمودى ، چگونه مى توانم با زبان و قلبم و كاغذ بيان كنم؟ فقط ميگويم اى خدا مرا تنها مگذار (اللهم لا تذرنى فردا) كه اگر با تو نباشم نيستم و عشقى نيست تا خاموش باشد. خدايا لحظاتى مرا با خودت تنها گذار تا با هم صحبت كنيم و تو بگويى از الطاف و من بگويم از سيئاتم، تو بگويى از بزرگيت و من بگويم از حقارتم ،تو بگويى از كرامتت و من بگويم از لئامتم ،تو بگويى از عظمتت و من بگويم از ذلت و خلاصه تو بگويى و من بگويم تو توفيق دهى و من توفيق گيرم. اى خدا اى كاش مى شد در عمرم جز تو كسى را نمى ديدم ولى افسوس كه موقع رفتن به فكر تو افتاده ام اى كاش مى توانستم ؟؟؟ اما دريغا كه عمر گذشت و من هنوز به عقب قافله توحيد نرسيده ام، مولا جانم ، سيد من، گاه گاهى ناله هاى على (ع) را كه در دل شب در نخلستان ها سر ميداد بياد مى آورم وميگويم ايكاش من هم ناله اى داشتم ، منهم گريه اى داشتم منهم مثل مولا على با تو راز ها و سخنها داشتم. اى مولاى من يعنى مى شود دست مرا بگيرى و من ديگر تنها نباشم اى مولاى من مى شود لطفى مافوق الطاف قبليت به من عطا كنى و مرا در اهل بيت ذوب كنى تا كمى از لذات مناجات آنها را بچشم ، شايد بگويى بنده اى با اينهمه پستى و گناه چگونه انتظار آنهمه كمالات دارد ولى مولاى من، من تا خود را ديدم شرمگين شدم كه حرف بزنم و چون رحمت تو را يافتم اميدوار شدم و زبان را به پر حرفى گشودم . اى تمام كننده نعمتها ، اى بر طرف كننده زحمت ها اى نور وحشت زدگان در تاريكيها ، اى عالم معلم نديده درود بفرست بر محمد و آل محمد (ص) و خاندان محمد (ص) و با من آن كن كه در خور اهلبيت تو باشد نه آنچه من سزاوار آنم، خدايا چطور مى شد كه مرا هم چون موسى (ع) كليم ميكردى و چون عيسى (ع) روح ميكردى و چون ابراهيم (ع) خليل ميكردى و چون اسماعيل (ع) ذبيح مى كردى و چون محمد (ص) حبيب مى كردى و چون على (ع) ولى مى كردى و چون حسين (ع) شهيد مى كردى و لياقت لقاى خود را به من عطا ميكردى خدايا من اميدها به تو دارم چون تو خود رجائى و از تو انتظار ها دارم چون تو خود دوائى خدايا، خدايا، دردم را خودت قرار بده و دواى مرا خودت خدايا همه چيزم را براى خودت قرار بده . خدايا مرا از بلاهاى دنيا بچشان ولى از عذابهاى قبر و دوزخ مصون بدار مرا در بلاى عشق خود بسوزان ولى از آتش جهنم نجاتم بده نه اينكه از آتش بترسم بلكه جهنم عذاب قهر توست و من از قهر تو مى ترسم از عذاب جهنم ترسيدن مطلبى است و از قهر تو ترسيدن مطلبى ديگر، خدايا مگر مى شود با اين همه انتظارى كه از تو دارم مرا در جهنم قهر خود بسوزانى و با اينكه در قبر مرا تنها گذارى و قبرم تاريك شود و آن تنها و بى كس باشم . اى كاش مرا به نفت آلايندى آتش زدى و ببخشايندى در چشم عزيز من نمك سايندى وز دوست جدا شدن نفرمايندى با سلام و درود بر امام زمان و امام امت فقيه عاليقدر و سلام بر ملت شهيد پرور و خويشان و آشنايان و خانواده گراميم چند توصيه هر چند خود را در خور اين سفارشات نمى بينم براى ملت عزيز عرض مى كنم اميد است كه مرا ببخشيد اى ملت غيور و در صحنه دوست داشتم كه شما هم از نعمت بزرگ خداوند كه پيش شما امانت است خوب پذيرايى مى كرديد كه انشاء الله خواهيد كرد. و آن نعمت كه شايد بغير انبياء و اولياء خداوند كسى ديگر آن را درك نمى كند و او در بين ماست همان پير جماران و عارف دلسوخته و عالم عامل و مرجع جامع الشرايط امام امت روحى له الفداء است. اگرملت سفارشات امام زمان (عج) را كه در خواب بعضى از عاشقان آمده و سفارش امام امت را ميدانستند هيچ وقت او را فراموش نمى كردند و خود را مديون او مى دانستند و كلام او را موبه مو اجرا مى نمودند اى ملت شهيد پرور اگر شما كمى در زندگى و شايد كمتر از كمى هم در زندگى تفكر مى كرديد مى فهميديد كه چه نعمتى خداوند به شما عطا كرده و به خاطر آن نعمت چه الطافى خداوند بشما بخشيده و در آينده و در قيامت خواهد بخشيد. اى كاش اين لطف خداوند را شاكر بوديم پس اى برادران و خواهران مسلمان سخنان اين فرزند زهرا را آويزه گوش خود قرار دهيد تا اينكه روز قيامت جلوى شهدا و بالاتر جلوى ائمه اطهار و پيامبر (ص) خجالت زده نباشيد كه انشاءالله خجالت زده نخواهيد شد. مطلب ديگر اينكه اى ملت عزيز احكام را بجاى بياوريد تا امام زمان (عج) ظهور كند و با بجاى آوردن احكام الهى پاسدار خون شهدا باشيد، بعنوان مثال مراسم مذهبى، نمازهاى جمعه و جماعات و غيره هر چه با شكوهتر ومتحدتر ، گرم و گرم تر نگهداريد ضمنا اينكه خواهران عزيز شديدا حفظ حجاب و حفظ اسلام را بنمايند كه بى حجابى و بى عفتى بى حرمتى به خون كليه شهداء و بى احترامى به پيامبر (ص) و ائمه اطهار (عليهما السلام) است. نكته اى ديگر به جميع ملت عرض مى كنم كه اگر خواستيد مدعيان راهيان حسين (ع) را از كسانى كه حقيقتا مى خواهند راه حسين (ع) را بپيمايند تشخيص دهيد ببينيد چقدر براى انقلاب و اسلام كار كرده اند و دلشان مى سوزد اگر محبت به حسين (ع) دارند چرا محبت فرزند او را روا ندارند؟ چرا حسين (ع) به عشق اسلام خود را در خطر افكند و اينها براى خودشان اسلام را فدا ميكنند به اينها بگوييد برگرديد تا دير نشده كه فردا دير است و جواب دادن مشكل و جلوى پيامبر (ص) بى آبرو شدن خطرناك ، امام فرموده است كه جبهه دانشگاه است و به راستى كه اينچنين است به خدا قسم سودى كه در اين مدت كمى كه به جبهه آمده ام برده ام در تمام طول عمر 17، 18 سال نبرده ام. گر مرد رهى ميان خون بايد رفت از پاى فتاده سرنگون بايد رفت دست از تن و تن ز سر جدا بايد رفت در دشت بلا بهر بقا بايد رفت غفلت منما كه خصم دون بيدار است از پا منشين به كربلا بايد رفت. و اما آشنايان و دوستانم و اى رفقاى هم سن و سال سخنى با شما دارم، دوست دارم مطلب مرا بخوبى درك كنيد و آن اينست كه در جوانى هر چه شديد و هر كه شديد ديگر بزرگى به همين طريق خواهيد بود و مشكل است در بزرگى طريق و روش را عوض كردن لذا در خواست دارم تا جوان هستيد: 1- از درس خواندن دريغ نفرماييد و نگذاريد افراد بى تعهد منسب هاى جمهورى اسلامى را بگيرند و شما حزب الهى ها با سستى در درس انقلاب را به دست افراد ناباب داده باشيد. 2- ببينيد چه كسى را رفيق خود قرار مى دهيد، چون دوستان غذاى روح انسان هستند و ببينيد چه غذايى عايد روح شما ميشود، لذا با بخيل، حسود، عاق شده پدر و مادر، تارك الصلوه و اينچنين افرادى پيمان دوستى نبنديد، كه اين گروه انسانها شما را از راه درست باز ميدارند. تا توانى مى گريز از يار بد يار بد بدتر بود از مار بد مار بد گر ميزند بر جان زند يار بد بر جان وهم ايمان زند خدايا تو شاهد باش كه اين حقير بعنوان يكى از فرزندان كوچك جامعه آنچه را كه به او توفيق داده بودى گفت. بخوان حماسه كه از دل قرار برگردد صراحتم به سخن آشكار برگردد سنان ببارد اگر بر عود قامت ما گمان مبر به يمين و يسار برگردد بيار مركب بى زين و جوشن بى پشت كه مرد نيست كه از كارزار برگردد از اين مدافعه بى فتح بر نمى گرديم مر كه مركب ما بى سوار برگردد بر اين شهيد مرا كفن برنمى گردد مگر زجمله وحدت مدار برگردد بريز باده ايثار كز دماغ تهى است كسى كزين شب مى هوشيار برگردد والسلام برادر جواد (مازيار) فتحى 25/9/65 خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار