نام: عارف
نام خانوادگی: عارف احمدی
نام پدر: باقر
سن:
سازمان/نیرو:
تاریخ تولد: 1346/03/01
سمت: امدادگر
محل تولد: لنگرود
تاریخ اعزام:
وضعیت تاهل: مجرد
محل اعزام:
تحصیلات: راهنمایی
محل خدمت:
ملیت:
تاریخ شهادت: 13670128
مذهب:
محل شهادت: فاو
شغل: جویای کار
محل مزار:
محل سکونت:
قطعه/ردیف/شماره:
شهيد عارف عارف احمدي، بهمن ماه 1346 در شهرستان لنگرود در خانوادهاي مذهبي چشم به جهان گشود. دوران كودكي پر نشاطي داشت. براي تحصيل علم، مقطع ابتدايي را در شهر لنگرود ودورة راهنمايي را در صومعهسرا گذراند. پدرش فرماندار شهر صومعه سرا بود اما عارف به قدري بي تكبر و متين رفتار مي كرد كه هيچ كدام از دوستانش متوجه اين موضوع نشدند. در سالهاي پرتنش انقلاب اسلامي از فعاليتهاي گستردة پدرش تأثير گرفت و با مفاهيم انقلاب و شخصيت والاي امام آشنا شد. پدر كتابهاي مذهبي و اعتقادي را در اختيارش ميگذاشت و او با مطالعه آنها پايههاي معرفت شناسي را در وجود خود تقويت ميكرد. بعد از پيروزي انقلاب پدرش به عنوان شهردار شهرستان آستارا منصوب و به آنجا منتقل شد عارف تا سوم دبيرستان در آن شهر تحصيل كرد. و با خلق نيك و عطوفتي كه داشت توانست دوستان زيادي را دور خود جمع كند. مدتي كه در آستارا بود در پايگاه بسيج و انجمن اسلامي فعاليت مي كرد و به دليل خط زيبايي كه داشت بيشتر كارهاي فرهنگي و تبليغاتي پايگاه و انجمن اسلامي را خودش انجام مي داد. زماني كه طنين جنگ و تجاوز دشمن بعثي در كشور عزيزمان پيچيد. عارف هم ...
اي خاك اعضايم را پاك تحويل گرفتم،پس برآنم تا پاك به تو عودت دهم،باشد كه عليه من شهادت ندهي. اما سالم تحويل گرفتم تكه تكه تحويلت خواهم داد تا بلكه از سلامت درونش آگاهي يابي و با خون گلگونش، تا با ظاهر ساكت تو يكرنگ نگردد و با عطر توبه معطرش، تا بلكه بوي نكبت گناه رنجت ندهد و با شهد شهادت شيرينش ميكنم تا دركامت شيرين فرو رود... پس اي چشمهاي من از خاك پر شويد و آنچه ديدهايد بروز ندهيد. اي گوشها از گرد و غبار پر شويد و آنچه شنيدهايد منعكس نكنيد. اي دستها در خاك محو شويد و آنچه كردهايد نگوييد اي اعضاي من سخنم بپذيريد و در آخرت مرا شفاعت كنيد.