نام: علی اصغر
نام خانوادگی: شمسایی
نام پدر: هاشم
سن:
سازمان/نیرو:
تاریخ تولد: 1341/09/05
سمت: امدادگر
محل تولد: مشهد
تاریخ اعزام:
وضعیت تاهل: متاهل
محل اعزام:
تحصیلات: راهنمایی
محل خدمت:
ملیت:
تاریخ شهادت: 13630827
مذهب:
محل شهادت: پنجوين عراق - مفقوالاثر
شغل: دانش آموز
محل مزار:
محل سکونت:
قطعه/ردیف/شماره:
من كه در اين راه حركت كردهام، به طور آگاهانه بوده و از خداوند عاجزانه تشكر ميكنم كه مرا به خودسري و به راه فساد رها نكرد. پدر و مادر مهربان و همسر عزيزم! اگر خداوند خواسته باشد روحم را از كالبد پر از فسادم بگيرد و روحم را در عرش ملكوت قبول كند، شما نبايد ناراحت باشيد. چون راهم راه الهي بوده است. پدرم هميشه ميگفت: «هر كاري كه انجام مي دهيد، براي رضاي خداوند، باشد.» من هم جنگ عليه كافران را مقدم شمرده و نداي حسين زمان، خميني بت شكن را لبيك گفتم و به جبهههاي حق عليه باطل رفتم. من از مادرم تقاضا ميكنم همان طور كه پدر و مادر حقي بر فرزندانشان دارند، من هم يك طلب كوچكي دارم كه اگر به لقاءالله پيوستم، روحم را نبايد آزار بدهند و آن طلبم آن است كه صبر داشته باشند تا گلولهاي بر پيكر دشمنان اسلام باشد. پدرم! شما هم حق بر گردن من داريد. چگونه آن را جبران كنم؟ اگر فرزند خوبي بودم، خداوند به شما اجر عظيمي بدهد. ولي پدرم مسألهي مهمي كه در پيش است، همسر من است همان طور كه ميدانيد در شب اول ازدواج شما بوديد كه اين امانت را به دست من داديد و هم در همين نامه وصيت خط، دست همسرم را در دست شما ميگذارم و او را به شما ميسپارم. پدرم ميدانيد كه من هيچ گونه مالي ندارم كه دربارهي آن بنويسم. از خواهر و برادرهايم خداحافظي نموده، طلب عفو دارم. براي رزمندگان اسلام دعا كنيد. تمام اقوام و خويشان را سلام ميرسانم و حلاليت ميطلبم. از پدر عزيز و مادر مهربانم و همسرم درخواست ميكنم صبر داشته باشند. خوب پدر جان ديگر حرفي ندارم. ضمناً محل دفن من در بهشت رضا باشد. از پدر و مادرم ميخواهم كه اگر به لقاءالله پيوستم، روحم را آزار ندهند و صبر داشته باشند.