نام: ابراهیم
نام خانوادگی: استادیان
نام پدر: محمدصادق
سن:
سازمان/نیرو:
تاریخ تولد: 1336/03/04
سمت:
محل تولد:
تاریخ اعزام:
وضعیت تاهل: متاهل
محل اعزام:
تحصیلات: خواندن ونوشتن
محل خدمت:
ملیت:
تاریخ شهادت: 13610502
مذهب:
محل شهادت: كوشك
شغل: کارگربهزیستی
محل مزار:
محل سکونت:
قطعه/ردیف/شماره:
1036534 ابراهيم استاديان بسم الله الرحمن الرحيم اينجانب ابراهيم استاديان فرزند محمدصادق متولد 1336 با طيب خاطر و صحت نفس و كمال عقل بنا را بر وصيت گذاشتم. من داراى همسر و فرزند هستم كه راهى جبهه حق عليه باطل هستم و تنها راهم همان راه خدا مىباشد و هيچ نظر ديگرى ندارم و براى رضاى خدا مىروم تا به راه خدا شهيد شوم و هيچ ترس و خوفى ندارم. من هيچچيز ندارم بجز يك زندگى ساده كه متعلق به همسرم و فرزندم است. و از برادران و مادم و پدرم ميخواهم كه حلالم كنند. با خلوص نيت صاف و پاك از خداوند بزرگ بخواهند كه مرا بيامرزد و روحم آرام باشد. و به بستگانم بگوييد گريه نكنند و در انظار خوارم نكنند و پسرم را به مدرسه بفرستند تا خودش تصميم بگيرد و يك پاسدار شود و يك فرزند سفرى دارم كه اگر سالم به دنيا آمد اگر دختر بود كه بايد زير نظر عمويش على يا برادرش عقيل باشد و اگر پسر بود او هم يك پاسدار شود و درسشان را تمام كنند و پدرشان را فراموش نكنند. و به مادرم بگوييد براى من گريه نكند. هروقت دلش تنگ شد به خانه شهدا برود و با مادر آنها درددل كند و به زيارت برود و براى من از خداى بزرگ آمرزش بخواهد. اكنون كه براى شما نامه مىنويسم پس از پشت سرگذاشتن آموزشهاى مختلف نظامى و ايدئولوژيك در زير چادرى در پادگان شهيد باهنر مىباشم. به اميد خداوند متعال براى فتح كربلا خود را آماده مىكنم و به يارى خدا و به رهبرى امام زمان(عج) براى نابودى لشكر كفر صدامى و آزاد كردن مردم مستضعف عراق مىرويم تا به آمريكا اين جرثومه فساد قرن بفهمانيم كه هيچ غلطى نمىتواند بكند. اكنون پيامى داشتم به برادران و خواهران عزيز كه البته من كوچكتر از آنم كه براى شما برادران و خواهران حزبالله پيام دهم، از شما مىخواهم كه يك لحظههم كه شده امام را تنها نگذاريد و تمام دستورات و فرامين او را لبيك بگوييد. وحدت خويش را حفظ كرده و چنگ به ريسمان الهى بزنيد و از تفرقه و دودستگى بپرهيزيد و تمام مسائل اسلامى را موبمو اجرا كنيد. يك لحظه از آمريكاى جنايتكار و عناصر شرقى و غربى و منافقين از خدا بىخبر غافل نشويد و با تمام قوا و نيروى فكرى به مبارزه با آنها برخيزيد و در آخر كلامم بگويم كه همگى شما موظفيد انقلاب اسلامى را كه حاصل خون هزاران شهيد بخون خفته مىباشد و هنوز هم براى تداوم آن ايثارها مىشود و خون فرزندان مكتب قرآن كه حسينوار مىجنگند و حسينوار شهيد مىشوند، حفظ كنيد. و پيام من به كسانى كه مرا مىشناسند، بگوييد اين راهى بود كه خود من انتخاب كردم و به پهلوى خداوند بزرگ مىشتابم. اگر خداوند مرا دوست داشته باشد مىروم به سوى ابديت و خوشحال و سرفراز هستم. اى واى بر كسانى كه به راه خدا نمىروند و آنها مورد غضب خداوند بزرگ قرار مىگيرند. بشتابيد به سوى خدا و بخود بياييد و ببينيد خدا را. آنها كه رفتند كارى حسينى كردند و آنها كه ماندند بايد كارى زينبى كنند وگرنه يزيديند. به اميد پيروزى نهايى - ديگر عرضى نيست. ابراهيم استاديان 23/3/61