logo

شــهــدای امدادگر

شهدای امدادگر

نام: صفی اله

نام خانوادگی: جعفری

نام پدر: سبزعلي

سن:

سازمان/نیرو:

تاریخ تولد: 1346/06/01

سمت: فرمانده دسته 1 گردان امام سجاد (عليه‌السلام)

محل تولد: زنجان

تاریخ اعزام:

وضعیت تاهل: مجرد

محل اعزام:

تحصیلات: دیپلم

محل خدمت:

ملیت:

تاریخ شهادت: 13651205

مذهب:

محل شهادت: شلمچه

شغل: دانشجو

محل مزار:

محل سکونت:

قطعه/ردیف/شماره:

- بالاخره به دنيا اومد. - اسمش رو چي بذاريم؟ - صفي‏اله. خيلي برازنده است. - ماشاءالله صفي‏اله بزرگ شده. کلاس قرآن ميره؟ - بله. خيلي هم علاقه داره. معلم‏ها هر چي ميگن زود ياد مي‏گيره. - چقدر هم سر به زير و با ادبه. هميشه متواضع و مؤدبه. - حالا از مدرسه‏اش رضايت داره يا نه؟ راستي اسم مدرسه‌اش چي بود؟ - مدرسه ابتدايي خاقاني. درسهاش که خوبه. مدرسه رو هم دوست داره. - خوب الحمدالله. پسر عاقل و باهوشيه. - خودش ميگه علم و فضيلت هر دو مثل تير هستند که به قلب دشمنان شرقي و غربي ما وارد ميشه. - آقاش ميگه صفي‏اله چشمش بينا و دلش آگاهه. - ميگن صفي‏اله دوباره رفته جبهه. - آره. لشکر 31 عاشورا. تو يکي از گردانهاي خط‏شکن، معاون دسته است. - شنيدم که مجروح شده؟ تو کدوم عمليات؟ کجا؟ - والفجر 8 . فاو. به چند جاي پاش ترکش خورده. - حالا کجا بردنش؟ - منتقل شده به اصفهان، ولي ضعف بدني زيادي داره و جراحت‏هاي زيادي برداشته. احتمالاً مي‏برنش زنجان. - تو زنجان بکوب داره درس مي‏خونه. هر چند حال مساعدي نداره ولي خيلي مصممه که کنکور شرکت کنه و بره دانشگاه. - قبول شد؟ احسنت. کجا؟ چي؟ - دانشگا ...

منَ المؤمنينَ رِجالٌ صَدقوا ما عاهَدوا الله عَليهِ فَمِنهُم من قَضي نَحبَه و مِنهُم مَن يَنتَظِرُ و ما بَدَّلوا تَبديلا. (سوره‌ي احزاب آيه‌ي 23) «برخي از آن مؤمنان كساني هستند كه به عهد و پيماني كه با خدا بستند وفا كردند پس برخي به آن عهد ايستادگي كردند و عده‌اي به انتظار (فيض شهادت) مقاومت كرده و هيچ عهد خود را تغيير ندادند.» ... در ديار عاشقان جز نكويان را راهي نيست و اين منطق عاشقان لقاي ديدار رب جليل است كه نيكو صفت و نيكو مرام باشند كه همان سبب راهگشايي آنان به معبود خويش شده است. خدايا، اين بنده‌ي عاصي روي به درگاه تو آورده و هيچ يأسي از لطف و كرم تو در وجود او نيست. بار خدايا، باز آمده به درگاهت هستم و مي‌دانم كه بخشندگي از ذات لايزال توست، پس اين بنده‌ي گنهكارت را از عنايت و عفو خود دريغ نفرما كه تو بخشنده‌ترين بخشندگان عالمي. ... نگذاريد كه اين عظمتي كه ايران و مسلمين پيدا كرده، خدشه‌دار گردد. عظمت اسلام همين طور به دست نيامده، خونها به پايش ريخته شده و هزاران شهيد در اين راه تقديم كرده‌اند، شهدايي كه برگزيده‌ي درگاه خداوند بوده‌اند و از ميان شما رفتند و غافله‌ي شهادت هنوز هم در حركت است و از هر دياري غربال‌كنان عزيزان اين ملت را به خود ملحق مي‌كند. پس شماها كه مانده‌ايد، مسئوليت سنگيني بر گردن شماست كه بايد احساس مسئوليت كنيد و طريق اين شهدا را ادامه بدهيد و سلاح گلگون كفنان را برداشته تا راهشان خالي از رهرو نباشد و حق را بگوييد و حق را از پايمال‌كنندگان آن بگيريد، گر چه در اين راه جان از كف بدهيد. چرا كه حق گرفتني است و خون اين شهيدان حقي است كه بايد گرفته شود. ... هركس كه بر گردنم حقي دارد ببخشد تا در قيامت در برابر دادگاه عدل الهي پايم نلرزد و اگر من بر گردن كسي حقي داشته باشم، كه فكر نمي‌كنم اينطور باشد، مي‌بخشم ... آن قدري كه به ياد دارم مبلغ هزار تومان به برادرم كريم جعفري بدهكارم و ديگر چيزي در يادم نيست ... نواري از صداي بچه‌هاي دسته تحويل تعاون شده، سعي كنيد آن را يادگاري نگه داريد. برادران و خواهران من، بدانيد كه من در اين راه آگاهانه قدم نهاده‌ام. چرا كه خون سرخ شهيدان از هابيل تا حسين (عليه السلام) و از حسين تا شهداي كربلاي غرب و جنوب ايران صدا مي زنند: چيست تو را ...