شــهــدای امدادگر

اينجانب، محمود حقيقت، فرزند علي، به شماره شناسنامه 33 متولد 1339 خوسف بيرجند، ساكن مشهد، كارخانه‌ي قند آبكوه، خيابان شهيد حسين رادمرد، سمت چپ، چهارراه اول، سمت راست، منزل دوم. پس از اقرار به يگانگي خداوند متعال جل جلاله و نبوت صد و بيست و چهار هزار پيغمبر گرامي كه اولين آنان حضرت آدم و آخرين آنان خاتم‌الانبياء (صلي الله عليه و آله) است، اقرار دارم كه دين اسلام بر حق است و آن چه اعتقاد شيعه‌ي اثني عشري است، همه بر حق است و با اعتقاد به 12 امام و14 معصوم و ولايت فقيه، وصيت‌نامه‌ي شرعي خود را به شرح زير اعلام مي‌دارم. همسرم را وصي خود قرار مي‌دهم و پدر خانمم، حاجي ابوالقاسم شيرزادخان و همسرشان را ناظر قرار مي‌دهم. 1 - مبلغ 40000 ريال از عباس صبوري و مبلغ 10000 از برادر قاسم زارعي طلبكارم. 2 - مبلغ 30000 به برادرم احمد حقيقت بدهكارم. 3 - مقدار سي متر آهن 10 و12 به رمضان صبوري بدهكارم. 4 - مبلغ 1000 تومان به عنوان رد مظالم پرداخت شود. 5 - مبلغ 7000 تومان براي مخارج كفن و دفن خرج شود. 6 - مبلغ 100000 ريال را كه در بانك است، وصي اين جانب همسرم مي‌تواند استفاده كند. 7 - نماز وحشت را پدرم به جا آورد. 8 - اين وصيت‌نامه را در ساعت 5/8 شب شنبه 22/11/1361 در سنگر نوشته‌ام و عمل كردن به اين وصيت‌نامه موجب رضاي خداوند متعال خواهد بود. مهريه‌ي همسرم طاهره شيرزادخان را هم پرداخت نكرده‌ام بدهكارم. در صورت ازدواج مجدد همسرم، تكفل فرزندم با برادرم، احمد حقيقت و مادرم رقيه مرادي است. ضمناً همسرم تا موقعي كه ازدواج نكرده و سرپرستي فرزندم را به عهده دارد، مي‌تواند از حقوق و مزاياي اين جانب استفاده كند. در غير اين صورت برادرم و مادرم مي‌توانند براي سرپرستي فرزندم از حقوق و مزاياي من استفاده كنند. اگر از مال و دارايي اين جانب به صورت رفت و آمد و ديد و بازديد و مهماني براي تمام اقوام و دوستان استفاده شود، رضايت كامل دارم.