نام: حضرتقلی
نام خانوادگی: عقلمندی
نام پدر: عظيم
سن:
سازمان/نیرو:
تاریخ تولد: 1345/12/01
سمت: امدادگر
محل تولد: اردبيل
تاریخ اعزام:
وضعیت تاهل: مجرد
محل اعزام:
تحصیلات: راهنمایی
محل خدمت:
ملیت:
تاریخ شهادت: 13610927
مذهب:
محل شهادت: عين خوش
شغل: دانش آموز
محل مزار:
محل سکونت:
قطعه/ردیف/شماره:
در سال 1343 در خانواده ي آقاي عظيم عقلمندي پسري متولد شد که نام او را حضرتقلي گذاشتند. حضرتقلي را بعدها همه در بيرون و داخل منزل « حاجي » صدا مي زدند. پدرش ، عظيم آقا که بعد ها خانواده اش 13 نفره شد راننده بود . حاجي که از بدو تولد دچار بيماري شديدي شده بود آنقدر موجب نگراني وناراحتي خانواده شد که وقتي همان روزهاي اوج کسالت نوزاد تازه به دنيا آمده شان عظيم آقا وارد خانه شد و وضيعت بد جسمي حاجي را ديده با نااميدي رفته و برايش کفن خريد . اما خداوند صلاح ديده بود که او با اين بيماريها تا 4 سالگي دست و پنجه نرم کند و تحت معالجه ي مداوم پزشکان قرار گيرد تا شفاي اصلي را از ذات لا يزال الهي بدست آورد . نوزادي که به گفته پدرش بسيار خوش قدم بود و با خود برکت را به خانه ي عظيم آقا و مادرش خانم رحيمه اسدزاده آورد.پدرش که بعد از جدايي اجباري از خانه پدري ، وضيعت مالي و اقتصادي خوبي نداشت خاطر نشان مي کند که بعد از تولد حاجي (شهيد حضرتقلي ) ورق برگشته و زندگي آنها از لحاظ مالي تا حد قابل توجهي پيشرفت کرده است.طوريکه تا 6 سالگي حاجي هم خانه خريد ند و هم صاحب ماشين باري شدند.حاجي تا رفتن به مد ...
1523828 حضرتقلى عقلمندى بسم الله الرحمن الرحيم الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون. اولئك اصحاب الجنة. انا لله و انا اليه راجعون اولين وصيت نامه من اين است كه مرا در نزديكى شهيدان دفن كنيد. و از خانواده و مادر و خواهر و برادرم تقاضا مى كنم كه گريه نكنند. من آرزو داشتم در راه خدا بميرم و به آرزوى خود رسيدم (من شرم دارم كه راحت بميرم) كربلاى من همان جبهه و منطقهاى است كه در آن شهيد شدم. روز شهادت من روز سعادت و روز عروسى من است. روزى كه من به لقاءالله پيوستم روزى كه من شهيد شدم آن روز شادترين روز زندگى من است. از خانواده ام تقاضا مى كنم كه در كنار قبر من گريه نكنند و ضمنا من يك سال نمازم را به قضا داده ام و لطفا قضاى نماز مرا بخوانيد و همينطور فوتبال دستى دوست مرا به او بدهيد دوستى كه براى من مثل پدر و مادر و برادر و خواهر بود و از خواهرم خواهش مى كنم اگر آن بر سر قبر من مى آيد به او چيزى نگوئيد. من به آرزوى خودم رسيدم. شهادت فى سبيل الله شهادتى است كه براى من سعادت بجاى گذاشت و من در آن دنيا به سعادت رسيدم و از شما تقاضا مى كنم (هرقدر كه بعد از شهادتم بگيريد نصفش را در راه خدا خرج كنيد) خداحافظ حضرتقلى عقلمندى در تاريخ 23/9/61 لطفا بعد از مرگ من بازش كنيد و بخوانيد. والسلام.