logo

شــهــدای امدادگر

شهدای امدادگر

نام: نوروزعلی

نام خانوادگی: عطایی کچویی

نام پدر: قربانعلي

سن:

سازمان/نیرو:

تاریخ تولد: 1338/07/05

سمت: بهيار

محل تولد: كچوئيه

تاریخ اعزام:

وضعیت تاهل: متاهل

محل اعزام:

تحصیلات: راهنمایی

محل خدمت:

ملیت:

تاریخ شهادت: 13641126

مذهب:

محل شهادت:

شغل: پاسدار

محل مزار:

محل سکونت:

قطعه/ردیف/شماره:

1521905 نوروز على عطائى نام پدر : قربانعلى بسم الله الرحمن الرحيم با درود و سلام بر منجى بشريت آقا امام زمان (عج) و نائب بر حقش خمينى بت شكن و ياران جان بر كف آن دو بزرگوار( رزمندگان خستگى ناپذير ) خواستم چند كلمه اى بعنوان وصيت روى كاغذ بياورم . و از اين قرار است كه عيالم را قيم قرار مى دهم و از او مى خواهم كه لطف كند در درجه اول بدهكاريهايم را از حقوق بدهد كه قبلا آنها را در يك دفتر نوشته و امضاء كردم تمام و كمال به اضافه آن وجوهاتى كه خط زده ام شك دارم و بهتر كه آن را پرداخت كنيد و همانطور كه خود عيالم اطلاع دارد مقدارى نماز و روزه دارم كه اينها را در طول حيات مى بايستى شكسته مى خواندم و تمام مى خواندم و حالا بايد شكسته آن را بجاى مى آوردم كه موفق به بجا آوردن دو سال آن تا بحال شدم و مابقى كه حدود سه سال و نيم مى باشد و يك سال هم نماز برايم بجا آوريد (براى احتياط و اما خانه شاهين شهر را تا حد امكان دست نزنيد و آنرا همانطور كه قبلا گفته بودم نصف آن (سه دانگ ) بنام عيالم مى باشد كه در رابطه با خرج آن نتوانستم آن را قانونى كنم و از اول بر اين نظر بودم كه نصف آن به نام عيالم باشد و نصف آن بنام خودم و حالا آن نصف سهم خودم را بين فرزندانم نصف كنيد و فكر نمى كنم چيزى از مال دنيا داشته باشم جز مقدارى خورده ريز كه بجايى نمى خورد و جزء وسايل زندگى است . و اما سفارش مهم ديگرى كه دارم اينكه از تمام خويشان و آشنايان و دوستان و نزديكان برايم حلاليت بطلبيد و فرزندان عزيزم كه گوشه قلبم هستند را به نحو احسن تربيت اسلامى كنيد و ديگر اينكه به شما خانواده عزيزم چه پدر و مادر عزيز و گرامى ام و چه عيال عزيزم و فرزندان و خواهران و برادران عزيزم : مى گويم كه در نبود من ناراحت نباشيد كه آنان كه شهادت را انتخاب نكنند عاقبت مرگ آنها را انتخاب خواهد كرد و چه بهتر و شايسته تر كه انسان خود انتخاب كند كه بهترين آن كه همان شهادت در راه خدا است انتخاب كند كه كاملا راضى باشد . من از اينكه خدا به اين بنده روسياه و حقيرش عنايت فرمود و نظر لطف كرده تا پاى به اين مكان مقدس بگذارم و يك رزمنده در راه قرآن و اسلام باشم سپاسگزارم و از آن بزرگوار مى خواهم كه همانطور كه پاكم بدنيا آورد همانطور نيز پاكم از دنيا ببرد توبه ام را بپذيرد كه او بهترين توبه پذير است ، نه فرصت و نه حال پاك نويس آن را داشتم و شما خود زحمت آن را بكشيد . 2%% بسم الله الرحمن الرحيم انا لله و انا اليه راجعون سلام و درود بى پايان بر منجى بشريت امام مهدى (عج) و نائب بر حقش امام خمينى اين نعمت عظما و اميد مستضعفان جهان ، اين اسوه و الگوى راستين و مثل شجاعت و فتوت و مردانگى و تجلى وحدت امت انقلابيمان . مردى كه بحق مى توان گفت بيشترين حق را بر ما دارد و بحق مى توان او بزرگترين نعمت و همچنين بزرگترين منت در اين موقعيت زمان از طرف خداوند متعال بر ماست و با سلام بر كليه شهدائى كه از صدر تاريخ تا به امروز دين خدا را با خون خود آبيارى كردند و سلام بر اين امت مستضعف و شهيد پرورمان كه همچون كوه در مقابل دشمنان اسلام و دشمنان بشريت ايستاده حاضر نيست حتى خم به به ابرو بياورد و با سلام به پدر و مادر عزيزم و همسر عزيز و مهربان و همفكر و محرم راضم و به جگر گوشه هاى عزيزم ( فرزندانم ) و خواهران و برادران عزيزم وصيتنامه خود را شروع مى كنم و حمد و ثناى خداوند را كه مرا منت نهاد و در اين موقعيت زمانى و مكانى آفريد تا بتوانم به رهبرى امامم و رهبرم و مرجع تقليد بر عليه ظلم و ظالمين قيام كنم . و اما تو اى همسر عزيزم من در درجه اول از خداوند و بعد از تو طلب بخشش مى كنم و انشاءالله كه اين درخواست عاجزانه همسرت را بپذيرى كه من نتوانستم همسر لايق و در خور حال همسرانى چون تو باشم و بارها در اين رابطه فكر مى كردم و از خداوند طلب مى كردم . زهرا جان دلم پر از درد است و نمى دانم برايت چه بنويسم مى دانم كه در نبودنم چقدر ناراحت مى شوى و زجر مى كشى و اندوهگين كه تنها محرم راز خود ( جز خدا ) را از دست داده ام اما چه كنم كه جز اين راهى نيست و راه حق يكى است و جز اين راه راه ديگرى را انتخاب كنم خودم را توجيه كرده ام وبه انحراف خواهم رفت و به يقين مى دانم كه رضاى خداوند در اين است وتو نيز چيزى جز رضاى او نمى‌خواهى و ازاو مى‌خواهم كه به تو و ديگر خانواده هاى شهدا صبر عنايت فرمايد و به همگيتان توفيق عبادت و بندگى اش و تربيت هر چه بهتر و اسلامى تر فرزندانتان را عنايت فرمايد و اين بزرگترين توفيق مى تواند براى شما باشد كه خمينى ها نيز در همين دامن ها تربيت شده اند . همسر عزيزم با اينكه مى دانم كه زندگى ات را وقف تربيت فرزندانم كرده اى ولى باز هم سفارش مى كنم كه در اين امر مهم باز هم كوشا باش و وقتى كه بزرگتر شدند منظور خودت و پدرشان را به آنها بفهمان و از همان كوچكى براى آنها روشن كن كه پدرتان به چه خاطر شهيد شد و شما بايد چه راهى را انتخاب كنيد . همسر عزيزم مى دانم كه با چشم گريان دارى اين وصيتنامه را مى خوانى و از درونت خوب با اطلاع هستم و اين را مى خواهم بهت بگويم كه اگر سعادت و خوشبختى همسرت را مى خواهى ناراحت نباش و شكر خدا را بكن و به اين آيات خداوند توجه كن و غم و اندوه خود را خنثى و فراموش كن ( انا لله و انا اليه راجعون ، ان الله اشترى من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه ) وقتى كه ما مى دانيم كه مرگ براى هر كس هست و باز گشت همگيمان به سوى خداوند است و هيچ راه گريزى از مرگ نمى تواند باشد وقتى كه خداوند خطاب مى كند كه جانها و مالهايتان را مى خرم و در عوض آن بهشت ابدى مى دهم و وقتى كه اين را خوب و به يقين مى دانيم كه مرگ حق است و تمام نفوس خواهند مرد و بهترين نوع مردن شهادت در راه خداوند مى باشد پس چرا انسان تن دادن به اين معامله را يعنى شهادت در راه خدا را انتخاب نكند و هدفى را كه بر اساس انتخاب مى باشد و نه مردن را كه برا اساس هر وقت كه باشد و تحميل مى شود خلاصه عيال جان اينكه هر وقت به فكر عيالت مى افتى و خواستى ناراحت شوى به اين فكر بيفت و بجاى ناراحتى خوشحال باش هر چند كه مى دانم با اينكه على ات را از دست داده اى ولى همچون كوه استوار و محكم خواهى ايستاد و غم و اندوه خودت را پيش ديگران ظاهر نخواهى كرد و ديگران را به صبر دعوت خواهى كرد . و اما عيال عزيزم مال و ندگى كه داريم خودت را قيم قرار مى دهم و طبق موازين شرع مقدس اسلام در مورد آنها عمل كن و ديگر اين را بگويم كه نماز و روزه‌ايكه نگرفته باشم ندارم ولى همانطور كه مى دانى وقتى مكلف شدم همش اين طرف و آن طرف بودم و الان كه فكرش را مى كنم مى بينم كه در بعضى جاها وظيفه خودم را اشتباه تشخيص داده ام و بجاى اينكه نماز را شكسته بخوانم تمام خوانده ام و اين برايم اشكال شده و اما بدهكاريهاى عمده كه اگر در رابطه با خريد خانه هستند و عبارتند از بانك مسكن ، سپاه ( قرض الحسنه ؟؟؟ ، خواهر زهره رضيان ) . 3%%% بسم الله الرحمن الرحيم انا لله و انا اليه راجعون وصيت نامه ام را در همين آيه شريفه قرآن كريم خلاصه مى كنم ، چون چيز ديگرى جز اين نمى تواند باشد كه ما از خدائيم و به سوى او نيز خواهيم رفت حالا تا هر وقت كه باشد به هر حال رفتن است اما چه سعادتى كه اين رفتن را خود آدم اختيار كند و جان ناقابلش را در راه همان كسى كه آفريديش عطا كند و با خونش باعث هر چه بهتر آبيارى شدن درخت اسلام بشود و اين مى تواند بالاترين سعادت براى انسان باشد . و اما تو اى همسر و همسنگر عزيزم اميدوارم كه مرا ببخشى و از خداى بزرگ نيز برايم طلب آمرزش كنى چون خودم خوب مى دانم كه نتوانستم يك همسر شايسته برايت باشم و نتوانستم وظيفه ام را در اين مورد به نحو احسن بجا آورم و اميدوارم كه اول خدا و بعد نيز تو كه حق بزرگى بر گردنم دارى بخشيدم و اميدوارم كه اگر من نتوانستم همسر شايسته اى براى تو باشم خداوند اين توفيق را به تو بدهد كه مادر شايسته اى براى فرزند عزيزم نرجس باشى و بتوانى نرجسى تربيت بكنى كه مطابق با همان انگيزه اى كه اين اسم را برايش انتخاب كرديم يعنى سالك راه منجى عالم بشريت و حضرت بقيه الله امام زمانمان باشد و از خداوند توانا خواستارم كه چنين قدرتى به تو و امثالهم عطا كند كه بتوانيد واقعا چنين فرزندانى در چنين راهى تربيت كنيد . زهرا خانم نمى دانم چى برايت بنويسم چون خودم را كوچكتر از آن مى دانم كه بخواهم تو را نصيحت و راهنمايى كنم زهرا جانم اگر خدا لطفى در حق من كرد و شهادت كه بزرگترين آرزويم از حتى قبل از انقلاب بوده نصيبم كرد هيچ نمى خواهم برايم ناراحت بشوى و اين آرزوى فوق ديگر آرزوهايم بوده هر چند كه مى دانم سخت بتو مى گذرد اما شايد اين هم يك امتحانى از جانب خداوند براى تو باشد چون خوب مى دانى كه خداوند در هر لحظه و در هر كارى بنده اش را امتحان مى كند و انشاءالله كه تو و امثالهم بتوانند با موفيقت از اين امتحان بگذريد . زهرا جان مى دانم كه مادرم خيلى ناراحتى مى كند و از تو مى خواهم كه به او تا مى توانى دلدارى بدهى و به صبر و مقاومت در مقابل چنين جرياناتى دعوتش كنى و فلسفه شهادت را برايش كاملا روشن كنى و چيز ديگرى كه مى خواستم تذكر داده باشم چون اين موضوع خيلى رنج مى بردم و آن اينكه نمى خواهم كوچكترين ناراحتى واختلافى بين شما و مادرم اينها بوجود آيد و هميشه مى خوام با كمال احترام نسبت به همديگر اين چند روزه عمر را سپرى كنيد چون دنيا آنقدر ها ارزش ندارد كه بخاطر اين چيزهاى به اين جزئى آخرتش را از دست بدهد . زهرا جانم من كه چيزى از اين دنيا ندارم و نمى خواستم كه داشته باشم اين چيزهايى كه در خانه است كه اكثرا از خودت است و اگر احيانا چيزى بود كه مال هر دو ما بود يا كه از من ، خود صاحب اختيارى كه هر كارى كه خواستى بكنى ( در چهار چوبه ؟؟؟ و اسلامى اش ) آن مقدار پولى هم كه در دفترچه خودم است ( بجز آن دفترچه خودت هر چند جزء است اما براى خرجى و امرار معاشت استفاده كن . خانه شاهين شهر هم كه انشاءالله به همين زودى‌ها خواهند داد به اسم خودت مى كنى .وبا فرزند عزيزم نرجس در آن زندگى مى كنيد و منظورم اينكه تو خودت قيم هستى كه هر كارى خواستى در چهار چوبه اسلامى و شرعى اش بكنى . ضمنا اگر بدهكارى هم داشتم از آن مقدار پول بپرداز . و چيز ديگرى كه مى خواستم بگويم اينكه نمى خواهم مراسم و تشكيلات برايم بگيريد و اگر جنازه ام به دستتان رسيد ه در همان تكيه شهدا پيش ديگر برادرانم بخاك بسپاريد انشاءالله اميدوارم كه خداوند رحمن و رحيم گناهانمان را ببخشد و جزء شهدا محسوبمان بدارد و بتوانيم در آن دنيا در كنار رسول خدا با همديگر ملاقات كنيم انشاءالله . و شما اى پدر و مادر عزيزم در درجه اول اميدوارم كه مرا ببخشيد كه نتوانستم حق فرزندى را در قبال شما ادا كنم و مسئوليت خودم را در قبال شما به عنوان يك فرزند به انجام برسانم . لذا اول از خدا مى خواهم كه مرا ببخشد و بعد از آن هم از شما كه مرا ببخشيد و حلالم كنيد . پدر و مادر عزيزم ممكن است كه بعد از من زندگى را به كام خودتان تلخ ببينيد ولى اينطور نيست كه شما حساب مى كنيد و كاملا اگر اينطور فكر كنيد در خطا هستيد چون پدر و مادر مسئوليت تربيت فرزندانشان را دارند و اين مسئوليتى است كه خداوند بر دوش هر پدر و مادرى گذاشته . بنابر آن آيه شريفه كه اول نقل كردم ما همگى از خدائيم و خدا هر وقت كه خواست ما را از پدر و مادرى كه مسئوليت تربيتمان را به عهده اش گذاشته مى گيرد . پس بنابراين جاى هيچ ناراحتى باقى نمى ماند . و فقط همگى بايد شكر خدا را بجا آوريم . مادر جانم اين را بگويم كه در اين دنيا همه رفتنى هستند و كسى باقى نمى ماند . پس چه بهتر كه اين رفتن در راه خدا باشد نه در راه دنياى پست و بى ارزش و زود گذر . از شما پدر و مادر عزيزم مى خواهم كه از اين شهادتى كه نصيب فرزندان شده هيچ ناراحت نشوى و ارج و قرب خودتان را پيش خدا پايين نياورى و باعث تضعيف ديگر مردمان و پدر و مادرها شويد و خداى نا كرده يك وقت باعث شود كه كوچكترين ضربه اى به انقلاب اسلامى بخورد . از شما مى خواهم كه با عمال و حركات صبورانه تان باعث تقويت روحيه ديگران شويد و شما آنها را به صبر و بردبارى دعوت كنيد . و شما اى خواهران و برادران عزيزم ، اميدوارم كه شهادت اين برادر كوچك و ناقابلتان باعث شود كه روحيتان هر چه بيشتر قوى شود و با عث حركت شما در جهت انقلاب گردد . خواهران و برادران عزيزم من جدا اول پيش خدا و بعد پيش شما شرمنده و روسياه هستم كه نتوانستم آن مسئوليت برادرى را در قبال شما به انجام برسانم . از خدا مى خواهم كه جدا مرا ببخشيد كه در اين مورد كوتاهى كردم و نتوانستم دين خودم را نسبت به شما ادا كنم و اين جدا باعث شرمندگى است براى من و اميدوارم كه شما به بزرگوارى خودتان مرا ببخشيد و از خداوند بزرگ براى كليه شهدا طلب آمرزش و بخشش كنيد . بايد همگيتان ما را ببخشيد از اينكه سرتان را درد آوردم و نتوانستم آن درونم را برايتان بنويسم .در وجودت سراغ دارم كل قرآن را از حفظ كنى و به نحو احسن نيز از آن استفاده كنى و شبها براى پدرت و ديگر شهدا از حفظ قرآن بخوانى و براى كليه شهدا طلب آمرزش كنى . قلب پدرت بيشتر سرت را درد نمى آورم . اميدوارم كه وعده ديدارمان انشاءالله در كنار حضرت رسول (ص) باشد . پدر و مادر عزيزم و همسر عزيز و مهربانم مجددا از شما مى خواهم كه برايم ناراحتى نكنيد و باعث تضعيف روحيه ديگران نشويد . از قول من از كليه دوستان و آشنايانم حلاليت بطلبيد و طلب آمرزش براى كليه شهداى اسلام بكنيد . انشاءالله خدا حافظ همگيتان باشد 26/12/60نوروز على عطائى 4%%%% بسم رب الشهدا انا لله و انا اليه راجعون -- با درود و سلام به رهبر كبير و عزيزم كه هر وقت نام عزيزش در ذهنم خطور مى كند به او عشق مى ورزم با اين آيه شريفه از قرآن كريم وصيت خود را شروع مى كنم . و با لبيك به حكم رهبر كبير انقلاب روانه جبهه هاى حق بر عليه باطل مى شوم . و به شما خانواده عزيزم ( زن ، فرزند ، پدر ، مادر ، خواهر ، برادرانم ) تنها سفارشى كه به شما دارم اگر واقعا سعادت نصيبم شد و به آرزوى ديرينه ام كه حتى قبل از انقلاب به آن فكر مى كردم و آرزويش ا داشتم رسيدم بجاى اينكه بخواهيد برايم ناراحت باشيد بروى روى همين آيه شريفه كه ذكر كردم فكر و تامل كنيد و تفسير هايى كه برايش نوشته شده بخوانيد و اصلا به خودتان اجازه ناراحت شدن ندهيد چون همگى از خدائيم و كسى مال كسى نيست خدا خودش داده و خودش هم گرفته ( خودش خواسته داده و بعد هم خواسته بگيرد ) اصلا ناراحتى ندارد اصلا به ما ربطى ندارد . من از همان اوايل جنگ واقعا دلم شور مى زد و عاشق رفتن به جبهه اما خوب يك سرى مسائل برايم مطرح بود كه مانع از رفتنم مى شد خودم هم اين اواخر خواستم بروم ولى سركار با رفتنم موافقت نمى كردند اينكه الان رهبر كبير عزيزم حكم دادند و تمام آن توجيهات چه خودمان براى خود مى بافتيم ،و چه مسئولين را نقش بر آب و انشاءالله كه در اين لحظه هاى آخر و حساس بتوانم بر آرزو ديرينه ام نائل آيم و از خداوند بخشنده مى خواهم كه همگى مان را ببخشد و بيامرزد .