logo

شــهــدای امدادگر

شهدای امدادگر

نام: امیرمحمد

نام خانوادگی: زارع حسین آبادی

نام پدر: عباس

سن:

سازمان/نیرو:

تاریخ تولد: 1340/03/01

سمت: امدادگر

محل تولد: يزد

تاریخ اعزام:

وضعیت تاهل: متاهل

محل اعزام:

تحصیلات: راهنمایی

محل خدمت:

ملیت:

تاریخ شهادت: 13650717

مذهب:

محل شهادت: مهران

شغل: بنا(معمار)

محل مزار:

محل سکونت:

قطعه/ردیف/شماره:

شهيد امير محمد زارع در روز 1340/3/1 در روستاي حسين آباد، در خانواده‌اي مذهبي، چشم به جهان گشود. در همان ايام كودكي، علاقه زيادي به قرآن و اسلام داشت. در سن 7 سالگي، وارد دبستان شد. و مدت تحصيل ابتدايي خود را در همان روستاي حسين آباد به پايان رساند و دوران راهنمايي را در مدرسه‌اي واقع در روستاي رشكوئيه آغاز كرد. تلاش زياد و استعداد خوب او باعث شد كه مدت تحصيل را به خوبي و با نمرات عالي بپايان برساند. وي در اين مدت، به علت شوق زياد به قرآن، در جلسات قرائتي كه برگزار مي‌شد شركت مي‌كرد و در مراسم عزاداري نيز با شوق فراواني شركت مي‌كرد. پس از پايان رساندن دوره راهنمايي، به دبيرستان راه يافت و اين مدت را هم با موفقيت به پايان رساند. در طول مدت تحصيل او در دبيرستان بود كه جنگ بين ايران و عراق در گرفت و چون او هم در يك خانواده مذهبي بزرگ شده بود و علاقه زيادي به اسلام و قرآن داشت و شركت در جنگ را وظيفه شرعي خود مي‌دانست، در سال چهارم دبيرستان پس از پايان رساندن امتحانات با موفقيت، به مراكز اعزام نيرو جهت ثبت نام رفت و براي رفتن به جبهه ثبت نام به عمل آورد. روزي كه مي‌خواست به جبهه برود، آ ...

. ای مادر پشت جنازه ام کریه نکن چون گریه کردن تو مرا ناراحت می کند و روحم را اذیت می کند و دشمنان اسلام و را خوشحال می کند ای مادر حجاب خودت را حفظ کن و بگو که امیر هایی وجود دارند که خون فرزند مرا ادامه دهند . ای پدر تو هم همین طور خوشحال باش، فرزندت در راه خدا کشته شده است. ای خواهرم! سفارشم به تو این است که حجاب خودت را حفظ کنی که این حجاب تو پشت دشمنان اسلام را خرد می کند و آن ها را نابود می سازد. ای برادرم تو باید سنگر مرا خالی نگذاری و سنگر را حفظ کنی ، باید به جبهه بیایی و با دشمنان کافر جنگ کنی. فقط وصیت من این است که به فرمان امام امت لبیک بگویی و گوش به فرمان امام باشی.