نام: محمد
نام خانوادگی: صابری سهرفیروزان
نام پدر: لطف علي
سن:
سازمان/نیرو:
تاریخ تولد: 1346/01/06
سمت: امدادگر
محل تولد:
تاریخ اعزام:
وضعیت تاهل: مجرد
محل اعزام:
تحصیلات: راهنمایی
محل خدمت:
ملیت:
تاریخ شهادت: 13651107
مذهب:
محل شهادت:
شغل:
محل مزار:
محل سکونت:
قطعه/ردیف/شماره:
:1454962 - صابرى سهروفيروزان - محمد « بسم الله الرحمن الرحيم »وصيتنامه شهيد محمد صابرى ******************« ... و قاتلو هم حتى لا تكون فتنه و يكون الدين كله لله فان انتهو فان الله بما يعملون بصير ... »« سوره انفال آيه 38 »بنام آنكه در رهش جان ميدهيم .يا رب ارحم ضعف بدنى .خدايا ، خدايا رحم كن به ضعيفى بدنم ، رحم كن . خدايا باز ميگردم به سويت ولى رويم سياه است و دستم خالى . بارالها اگر معصومين ما در مناجات خويش بگويند : آه آه از درازى راه و سبكى توشه ، پس من چه بگويم ؟ بر زبان ندارم جز اينكه بگويم « آه آه از درازى راه و سنگينى كولهبار معصيت . » خدايا من گناه كردم ولى نه از جانب گردن كشى بلكه از روى جهل و نادانى و خدايا اگر چه من گنهكارم ولى هرگز از تو نبريدهام و با اميد به سويت باز ميگردم گرچه رويم سياه است ولى به بخشندگى تو يقين دارم و چشم اميد به لطفت دوختهام . البته اگر چه خون شهيد گوياترين پيامهاست ولى لازم ميدانم كه نكاتى را به عزيزانم تذكر دهم . اينجانب بنا به تكليف الهى و احساس مسئوليت وجود ناقابل خود را در جبهه حق عليه باطل مؤثر ديده و از اين رو به جبهه اعزام شدم و از خداى منان خواهان توفيق خدمت هرچه بيشتر در راه رضايش را خواهانم و در صورتى كه مرگ در دنيا را برايم مقدر فرمود اميد شهادت را دارم چرا كه شهادت فوز عظيم است . عزيزان من حال كه فانى بودن دنياى پرپيچ و خم حتمى است پس چه بهتر كه انسان در دنيا عاشق بميرد . چرا كه انسان عاشق سخترين مسائل دنيوى را براى رسيدن به معشوق خويش آسان ميسازد . و حال كه بناست انسان عاشق باشد پس چه بهتر كه بر عشقى تكيه كند كه ناگسستنى باشد و آيا كدامين عشق جز عشق به خدا مىتواند جاودانه باقى باشد . پدر و مادر عزيزم : اميدوارم كه در دينا توانسته باشم رضايت شما را جلب كنم چرا كه در كارهايم بعد از رضاى خدا رضاى شما را در نظر مىگرفتم و اگر هم احيانا در اين امر موفق نبودم اميدوارم كه شما به بزرگى خودتان حقير را عفو فرمائيد . پدر و مادر بزرگوار شما در مدت عمرم هميشه ياور من و ديگر فرزندانتان بودهايد و به اميد آنكه فرزندانتان را در مراتبى بالا و موفق ببينيد و اكنون كه هر يك از ما را در مقامى الهى مىيابيد بايد خرسند بوده و شكرگزار درگاه احديت باشيد . خواهران عزيزم : از شما انتظار دارم كه مبلغ راه برادرانتان كه همان راه انبياء است باشيد و هر يك در تحمل رنجها و رعايت اخلاق به حضرت زهرا (س) و در تحمل سختيها و صبر در مصائب به حضرت زينب (س) اقتداء كنيد . برادرم : ابراهيم جان اى آزاده در بندى كه بحق برايم پشتوانه بودى و برايم حكم مرشد را داشتى و حتى از فرسنگها فاصله مرا راهنمائى مىكردى اگر چه توفيق زيارت شما را پيدا نكردم ولى برايت همواره آرزوى خدمت در راه رضاى حضرت حق را مسئلت مىنمايم . و سخنى با برادران و خواهران بسيجى : برادران عزيز در دنيا بسيجى بودن تنها افتخار من بود و به تمام شما توصيه ميكنم كه بهترين نردبان براى رسيدن به لقاء حق بسيجى بودن است . عزيزانى كه اخيرا به خواهران و برادران بسيجى پيوستهايد اين مطلب را بدانيد كه مقابله با هواهاى نفسانى و بسيجى شدن سخت است ولى سختر از آن بسيجى ماندن است . دريادلان بسيجى شما اينك وارث خون شهدا هستيد كه اين خود مسئوليتى عظيم است . برادران و خواهران مبادا با خون شهدا بازى كنيد و مبادا آبرويى كه با مظلوميت براى بسيج بدست آمده از دست بدهيد از شما عاجزانه تمنا دارم كه با اخلاق اسلامى رفتار كنيد و فقط رضاى خدا را سرلوحه اعمال خويش قرار دهيد تا انشاءالله زحماتتان مورد قبول قرار گيرد . و در پايان شما را وصيت ميكنم به تقواى الهى ، قرآن بخوانيد و نماز بپاى داريد و از ياد خدا غافل نشويد همچنين دعا بجان حضرت امام ( روحى له الفداء ) را فراموش نكنيد كه در تاريكى راه اگر چراغى است ما را هدايت ميكند امام است . و از تمام كسانى كه اين وصيتنامه را ميخوانند حلاليت مىطلبم . خانواده عزيزم در صورتى كه جنازه بىروحم بدستتان رسيد در صورت امكان در بهشت زهرا در كنار مزار برادرم غلامرضاى عزيز ( قسمتى كه شبهاى جمعه مىنشينيد ) دفن كنيد . خدايا پاكم كن سپس خاكم كن .اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله اشهد ان على ولى الله و اشهد ان نايب الامام خمينى روح الله « خداحافظ »« الحقير و مسكين عاشق سرگردان »« محمد صابرى » « 27/10/65 »