نام: رضوان
نام خانوادگی: رضایی
نام پدر: قاسم
سن:
سازمان/نیرو:
تاریخ تولد: 1344/09/18
سمت: امدادگر
محل تولد: اروميه
تاریخ اعزام:
وضعیت تاهل: مجرد
محل اعزام:
تحصیلات: راهنمایی
محل خدمت:
ملیت:
تاریخ شهادت: 13621227
مذهب:
محل شهادت: جزاير مجنون
شغل: محصل-بسیجی
محل مزار:
محل سکونت:
قطعه/ردیف/شماره:
:بسم الله الرحمن الرحيم «الذين امنوا وهاجروا وجاهدوا فى سبيل الله باموالهم وانفسهم اعظم درجه عند الله واولئك هم الفائزون » با نام خدا وبا سلام به رهبر كبير انقلاب اسلامى وبا درود به روان پاك شهداى گلگون كفن انقلاب اسلامى . قبل از همه از غفار الذنوب مى خواهم كه گناهان اين حقير عاصى را بيامرزد. خدايا من اعتراف مى كنم كه دستورات ترا بخوبى انجام نداده ام . اقرار مى كنم كه به گناهان زيادى مرتكب شده ام واز مستحبات بعيد واز واجبات دور وآلوده به حرام وانيس به انجام مكروهات بوده ام . وكمترين متاعى كه بتوانم با تو سودا كنم ندارم ، با اينحال از تو مى خواهم كه گناهان مرا ببخشى .اى ارحم الراحمين غافر الذنب وقابل التوب شديد العقاب ذى الطول ولا اله الا هو اليه المصير . بعد خطاب به والدينم : از آنها مى خواهم كه از مردن من ناراحت نباشند چون راهى را كه من در آن قدم مى گذارم آگاهانه است . اين راهى است كه نصيب هركسى نمى شود . پدر ومادر عزيز ، من مى دانم كه زندگى من كوچكترين سودى به شما نداشت . وهميشه سربار شما بودم . از شما مى خواهم كه مرا به بزرگوارى خودتان ببخشيد . وبعد توصيه من به شما وبرادرم و خواهرانم ، اين است كه پشتيبان ولايت فقيه باشيد . من از همه شما حلاليت مى طلبم . واز شما مى خواهم كه از خدا طلب مغفرت براى من بكنيد . از تمام دوستان وآشنايان طلب بخشش دارم .كاش اين توفيق بزرگ نصيبم مى شد ، فكر مى كنم آيا خدا مرا به پيش خود راه خواهد داد . ويا اينكه از دوزخيان خواهم بود .فكرش را كه مى كنم لرزه بر اندامم مى افتد ، ولى به خودم مى گوييم مگر مى شود عاشقى ، معشوقش را نبيند . پس مطمئن هستم او را خواهم يافت . وخواهمش ديد ودر مقابل اوسجده خواهم كرد . خدايا توفيقم ده كه بسويت بشتابم كه سخت مشتاق ديدارت هستم . رضوان رضايى