logo

شــهــدای پزشکیار

شهدای پزشکیار

نام: حسین

نام خانوادگی: الماسی

نام پدر: حسن آقا

سن:

سازمان/نیرو: نامشخص

تاریخ تولد: 1340/05/12

سمت: پزشکیار

محل تولد: اصفهان

تاریخ اعزام:

وضعیت تاهل: مجرد

محل اعزام:

تحصیلات: دانشجوی پزشکی

محل خدمت:

ملیت: ایرانی

تاریخ شهادت: 1360/10/30

مذهب: شیعه

محل شهادت: ارتفاعات نوسود پاوه

شغل: دانشجوی پزشکی بسیج گمجن عشایری

محل مزار:

محل سکونت:

قطعه/ردیف/شماره:

شهید حسین الماسی در صبح دوازدهم مرداد ماه 1340 شمسی در یک خانواده مذهبی در کاشان دیده به جهان گشود چون روز تولدش مصادف با اربعین حسینی بود نامش را حسین گذاشته هنوز بیش از 6 یا 7 سال از عمرش نگذشته بود که با فریضه نماز این بالاترین عبادت مسلمین و این نور چشم اولیای خدا فریضه ای که حتی در وصیت نامه اش هم خیلی به آن تاکید کرده بود آشنا شد. در این سن چنان عاشق نماز بود که با آن دستان کوچک خود یخ های روی آب را می شکست و وضو می گرفت و چنان هم صادقانه به نماز می ایستاد که همه اطرافیان متوجه او می شدند. در سن 7 سالگی بود که پای به مدرسه نهاد و از همان اوان کودکی استعداد سرشاری داشت که حتی کلاس دوم که بود تمام تابلوها و اعلامیه ها را به راحتی می توانست بخواند و در همان سال که به زیارت حضرت امام رضا (علیه السلام)رفت علاقه زیادی به امام و زیارت داشت که از صمیم قلب زیارتنامه ها را می خواند به همین منوال به راهنمایی و دبیرستان رفت و سال به سال استعدادهایش شکوفاتر می شد. در همان سال ها در بیشتر مجالس عزاداری و جشن های مذهبی شرکت می کرد و چون آوای خوش و زیبایی داشت و صوتش نه تنها زیبا بود بلکه روح بخ ...

بسم الله الرحمن الرحیم "اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمداً عبده و رسوله و ان علیاً و اولاده المعصومین حجج الله" "الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله" سپاس و ستایش مخصوص خدایی است که ما را به صراط مستقیم خودش هدایت کرد و اگر نبود این هدایت خداوندی، ما هرگز صراط مستقیم را نمی یافتیم. اگر بنا باشد که خدای بزرگ توفیق کشته شدن در راهش را نصیبم نماید باید طبق [سنت] حسنه دین مبین اسلام از خود وصیت نامه ای باقی بگذارم، لذا وصایایم را در زیر می نویسم. قبل از هرچيز بايد بگويم كه كشته شدن من و هزاران جوان مسلمان ديگر فقط به جرم اعتقاد به وحدانيت خدا و رسالت محمد بن عبدالله(ص) مي‌باشد و بدانيد كه اين كشته شدنها يك نوع باختن نيست بلكه يك فوز عظيم است كه خدا هركدام از بندگانش را كه شايستة اين فوز بداند او را به اين نعمت بزرگ مفتخر مي‌سازد. بنابراين بديهي است كه براي چنين كشته شدنها هيچگونه حزن و اندوهي و سوز و آهي روا نيست و اين نكته را بيشتر به پدر و مادر و برادران و خواهرانم تذكر مي‌دهم. پس بايد بجاي آه و سوز و گداز بيشتر روي اين شهادت ها مطالعه كرد كه اين چه هدفي است كه اين قدر والاست كه در راه رسيدن به آن، اين همه پير و جوان، كوچك و بزرگ جانشان را بر كف دست گرفته‌اند و آنگاه كه اين هدف را شناختيد بكوشيد كه شما هم قدم در اين راه بگذاريد. پدر و مادرم را به ياد خدا و صبر بر مصيبت از دست دادن يك فرزند در راه خدا توصيه مي‌كنم و از آنها مي‌خواهم شيرمردان و شيرزنهايي را كه در مصيبت شهادت فرزندانشان همچون كوهي استوارند و خم بر ابرو نمي‌آورند و تعدادشان هم در اين روزها ديگر كم نيست الگوي خود قرار دهند و بدانند كه با ياد خدا و نماز و دعا اگر واقعي باشد بار سنگين غمهاي بزرگ را از سينه‌هايشان برمي‌دارد و بخاطر داشته باشند كه بالاخره روزي در پيشگاه عظمت خداي تبارك و تعالي خواهند ايستاد و در صورتي كه از اين آزمايش بزرگ موفق بيرون آيند و بر اين مصيبت صبر كنند در آنجا خوشحال و مسرور و مفتخر خواهند بود. توصيه‌ام به تمام برادران و خواهران مسلمانم، ياد خدا و تقواي او مي‌باشد. از برادران و خواهرانم مي‌خواهم كه به نماز بسيار اهميت دهند. ضمناً مطالعة كتب اسلامي را فراموش نكنند كه مطالعه در رسيدن انسان به حقيقت كمك بزرگي مي‌نمايد. از شما ملت قهرمان مي‌خواهم اكنون كه ريسمان محكم الهي را چنگ زده‌ايد و آن ولايت امام بزرگوار خميني بت‌شكن مي‌باشد؛ هرگز آن را رها نكنيد. از تفرقه و اختلاف شديداً بپرهيزيد كه اگر اين گونه كه تاكنون به انقلاب وفادار مانده‌ايد باز هم در وفاداري به انقلاب و امام باشيد، شما به رهبري اين امام بزرگ مستضعفين جهان را از چنگال ابرمستكبران نجات خواهيد داد. والسلام.