logo

شــهــدای امدادگر

شهدای امدادگر

نام: محمدحسین

نام خانوادگی: تنها

نام پدر: حنيفه

سن:

سازمان/نیرو:

تاریخ تولد: 1321/09/23

سمت: راننده آمبولانس

محل تولد: زنجان

تاریخ اعزام:

وضعیت تاهل: متاهل

محل اعزام:

تحصیلات: خواندن ونوشتن

محل خدمت:

ملیت:

تاریخ شهادت: 13621207

مذهب:

محل شهادت: جزيره مجنون

شغل: بسیجی

محل مزار:

محل سکونت:

قطعه/ردیف/شماره:

يکي از بچه‏هايمان مريض بود. در مسير مطب دکتر ناگهان محمد‏حسين رو به من کرد و گفت: " شما برويد من همين الآن مي‏آيم." از اين کار او تعجب کردم و با خودم گفتم چرا در اين موقعيت من و بچه را تنها گذاشت؟ چه کاري مهمتر از اين که بچه مريض را به مطب برسانيم؟! محمد‏حسين از ما دور شد. من متوجه مردي بارکِش شدم که چرخ‏دستي پر از پشم را سر بالايي هُل مي‏داد، خيلي هم خسته به نظر مي‌رسيد. ديدم که محمد‏حسين خودش را به او رساند تا کمکش کند. فهميدم چرا ما را تنها گذاشت. توي دلم تحسينش کردم. به حلال و حرام پايبند بود. با فرزندانش بيشتر دوست بود و در عين حال احترام به بزرگترها را هم به آنها آموخته بود. او حتي وقتي فرزندانش نمره قبولي نمي‏گرفتند، همواره مي‌کوشيد تا با آنها با مهرباني برخورد کند که مبادا رنجاندن خاطر آنها مانعي براي ادامه تحصيلشان باشد. يکبار به خاطر تجديدي يکي از بچه‏ها گفته بود: " اي بابا، هفت تا تجديدي براي خانواده‏ي پر جمعيتي مثل ما که چيزي نيست. تازه يکي هم کم داريم!" اين برخورد سنجيده و برخاسته از روان شناسي او، نشان از درک بالا در تربيت کودکانش داشت. و ادامه داده بود: "عيبي ندارد. انش ...

خدايا، از تو مي‌خواهم كه اگر شهادت نصيبم كردي، فقط و فقط به خاطر خودت و رضايت ذات مقدست باشد. از تو مي‌خواهم كه در لحظه مرگ، ازتمام وابستگي‌ها جز وابستگي به خودت، ازتمام عشق‌ها جز عشق خودت و از تمام اميدها جز اميد به رحمتت آزادم سازي. ... الهي، از عذاب دوزخ، كه ثمره‌ي طبيعي اعمالم در دنياست، به ساحت رضوانت كه نشانه‌ي درياي بيكران رحمتت است، پناه مي‌برم. اي كريم! به من مقام اهل حق را عطا كن، اگر چه بحق نيستم. يا غفار! من نگويم كه طاعتم را بپذير، قلم عفو برگناهم كش. ... دنيا دار آزمايش است و خوشا به حال مقاومت‌كنندگان، آنان كه در حوادث زندگي، راه بندگي پروردگار را پيشه‌ي خود قرار دادند و با تحمل مشقات فراوان در عمل ثابت كردند كه فقط بنده او هستند. آرزوي عزم دارم، كه نميرم تا هنگامي كه دشمن را به لرزه بيندازم ... هيچ نمي‌خواهم به سادگي كشته يا اسير شوم. ... بايد عصيان‌كنندگان در برابر حق را سر جاي خودشان بنشانم. به قول امام، اگر پيروز شديم اسلام پيروز است و اگر شهيد شديم چه بهتر باز هم ما پيروزيم. چه زيباست جنگيدن و شهيد شدن در ميدان حق عليه باطل ... اي برادران و خواهران، شايعات را گوش نكنيد و مبادا خداي ناكرده شك كنيد كه اين جنگ به ضرر ماست و باعث شكست ما مي‌شود، چون الحمدالله اين طور نيست و تمام اين اتفاقات باعث اتحاد بيشتر در بين امّت مسلمان ما مي‌شود و انقلاب تا نابودي امپرياليسم ادامه خواهد يافت. ... خواهران عزيزم، مثل زينب در برابر دشمن قد علم كرده و از حق و حقيقت دفاع كنيد. ... من از شما تقاضاي عاجزانه مي‌نمايم كه امام را تنها نگذاريد و از خداوند بخواهيد كه گناهان اين حقير را ببخشد كه شايد شهادت نصيب ما بشود. ... من از خدا سعادت و تكامل روزافزون جمهوري اسلامي، امام و امت قهرمان را خواهانم و اميدوارم كه ان شاءالله ادامه دهنده‌ي راه شهيدان باشيم. والسلام