نام: ابراهیم
نام خانوادگی: پیمان
نام پدر: علي
سن:
سازمان/نیرو:
تاریخ تولد: 1333/01/01
سمت: راننده آمبولانس
محل تولد:
تاریخ اعزام:
وضعیت تاهل: متاهل
محل اعزام:
تحصیلات: خواندن ونوشتن
محل خدمت:
ملیت:
تاریخ شهادت: 13620000
مذهب:
محل شهادت: طلاييه
شغل: -
محل مزار:
محل سکونت:
قطعه/ردیف/شماره:
:1158895- ابراهيم - پيمان بسمه تعالى « وصيتنامه » سلام بر حضرت مهدى امام زمان عجل الله تعالى ، سلام بر نايب برحقش امام امت خمينى بت شكن ، و درود بر تمام شهيدان راه حق و حقيقت كه با نثار خون خود درخت اسلام را آبيارى كردند و در مبارزه عليه ظلم و ستم جان خويش را فداى اسلام و انقلابشان نمودند ، و سلام بر كسانى كه ادامه دهنده راه اين شهيدان هستند و خواهند بود و سلام بر كسانى كه عرايضم را مىشنوند و به آن عمل مىكنند . اينجانب كه با افتخار و هزاران عشق و علاقه عازم جبهه حق عليه باطل هستم ميخواستم چند كلمه به عنوان وصيت نامه كه به هر مسلمانى واجب است ، بنويسم : من داراى همسر و سه فرزند هستم وصيت مينمايم ، زمانى كه از دنيا رفتم ولى و وصى من همسرم ميباشد و سرپرستى بچههايم به عهده اوست و اگر نخواست و از عهده اين كار بر نيآمد به مادرم واگذار كند و مهريه كه در قباله هست مبلغ ( هفت هزار تومان ) ميباشد و من با ميل خودم اضافه مىكنم به مبلغ ( سى هزار تومان ) حقى كه بايد دريافت كند و من مدت چند سالى كه نماز و روزهام را ادا نكردم برايم ادا كنيد و در سال 1358 با پدرم خانهاى به شماره ملك 22820/4476 و شماره ثبت 100728 دفتر 373 بطور شريك خريدهايم ، واقع در خيابان پيروزى ، خيابان سليمانيه ، كوچه صاحب الزمان ، پلاك 43 و حالا كه پدرم فوت كرده و وصى مادرم ميباشد و اين خانه به اسم اينجانب است و هر وقت از رهن بانك رفاه آزاد شود بايد سه (3) دانگ آن به نام مادرم در محضر ثبت شود و مبلغ 1500 تومان به صندوق قرضالحسنه امام خمينى بدهكارم كه ؟؟؟ آن در خانه هست و كمى حساب هم در شركت تعاونى دارم و حقوقى كه ؟؟؟ از شهردارى دريافت ميكنيد قسمتى از آن را براى هر سه فرزندم جداگانه به بانك بعنوان پسانداز بگذاريد تا اينكه حقى از آنها ضايع نگردد و ماشينم را اگر احتياج نداريد بفروشيد و كتابهايم را به عباس برادرم بدهيد . ديگر عرضى ندارم . والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته ابراهيم پيمان ساعت 12 روز دوشنبه 6/10/1361