شــهــدای امدادگر

يک شب پدر و مادرش مخفيانه دنبالش به راه افتادند. مي‌خواستند ببينند پسرشان نصف شب کجا مي‌رود. رفتند تا رسيدند به مناطق محروم پايين شهر. محسن پيت نفت دستش بود، برق نبود و همه جا خاکي و پر از آشغال بود. پدر و مادرش با فاصله به دنبال محسن مي‌رفتند که پاي مادرش توي جوي پر از لجن افتاد. توي تاريکي محسن از ديدشان ناپديد شد. کمک‌هايش را دور از چشم ديگران انجام مي‌داد. گاهي هم لباس‌هايش را به فقرا مي‌بخشيد. ??? شهيد محسن آغاسي‌اصفهاني 23 شهريورماه سال 1336 در شهر اهواز متولد شد. کلاس دوم بود که به تهران آمدند. توي مدرسه اخلاق و درسش عالي بود، طوري که معلمش سفارش کرده بود که به مدرسه بهتري برود. ديپلمش را از دبيرستان دارالفنون گرفت. هم‌زمان ديپلم زبان انگليسي را هم گرفت. قبل از پيروزي انقلاب کتاب‌ها و جزوات حضرت امام( ره) و اعلاميه‌هاي ايشان را مخفيانه پخش مي‌کرد. سال 53 در کنکور سراسري دانشگاه‌ها شرکت کرد و هم‌زمان در چندين رشته در دانشگاه هاي مختلف قبول شد. ولي رشته بهداشت صنعتي مجتمع علوم پيراپزشکي را در تهران انتخاب کرد. سال آخر دانشگاه بود که انقلاب پيروز شد. با بچه‌هاي انجمن‌ اسلامي دانش ...