نام: قدرت الله
نام خانوادگی: رگبار
نام پدر: حسنعلي
سن:
سازمان/نیرو:
تاریخ تولد: 1335/02/15
سمت: بهيار
محل تولد: اسفراين
تاریخ اعزام:
وضعیت تاهل: متاهل
محل اعزام:
تحصیلات: راهنمایی
محل خدمت:
ملیت:
تاریخ شهادت: 13610301
مذهب:
محل شهادت:
شغل: بهیار هلال احمر
محل مزار:
محل سکونت:
قطعه/ردیف/شماره:
1349279 قدرت الله رگبار به نام خداوند بخشنده مهربان انا لله و انا اليه راجعون (( ما از خداييم و بازگشتمان به سوى خداست ))شهيد قدرت الله رگبار ضمن عرض سلام و احوالپرسى با خانواده محترمم از اين راه دور ، اميدوارم كه حالتان در اين مدت كه من آمده ام به جبهه ، خوب بوده باشد. بارى اگر از راه محبت پدر و مادرى ، حالم را خواسته باشيد بحمد الله الان كه مدت 5 روز است از اسفراين آمده ام ، حالم خيلى خيلى خوب و پيوسته من مشغول دعا جهت پيروزى لشكر در هم فشرده اسلام ، كه چون موج دريا بسوى جبهه ها حق بر عليه باطل روان ميباشند ، طلب خير و پيروزى از خداوند مينمايم و بعد از اينها سلامى گرم آكنده از سراسر وجودم كه فقط به جبهه ها فكر ميكنم و پيوسته بحال اين گلهاى ياور حسين زمان كه يكى پس از ديگرى پرپر مى شود غبطه مى خورم و احساس فخر مى نمايم كه آفرين بر شما كه دين خود را نسبت به انقلاب و رهبر ادا كرديد و چه شرافتمند جان ميدهيد . آفرين بر شما اى رزمندگان . پدرم ، مادرم ، همسرم ، برادرم ، خواهرم : اكنون كه ديدم موقعيت ما خوب نيست و اگر خدا بخواهد ، شهادت نصيب ما بشود ، خواستم كه ، كمى به شما دل دارى بدهم . پدرم ، مادرم ، همسرم ، برادرم و خواهرم ، همكاران و دوستان ، آشنايانم ، هرگز براى من ناراحت نباشيد . پدرم ، حتما صبر كن چون شما نبايد احساس بى فرزندى بكنيد و جاى من را خالى بدانى ، بلكه همه بچه ها متعهد و با شوق كه دارند به انقلاب كمك مى كنند و جان مى دهند . همه فرزند شما هستند . نبايد ناراحت باشى و خواستم كه يكى دو خط وصيت بنويسم كه بعد از من فقط طبق همين وصيت رفتار كنيد . پدرم و مادرم ، خيلى خيلى از شما عذر مى خواهم من كه خودتان مى دانيد از مال دنيا هيچى ندارم . فقط يكدختر دارم و حقوق ماهيانه من و آن هم را فقط تا به سن 20 سالگى براى دخترم باشد و دخترم را هم مادرش نگهدارد و اگر نخواست و يا اينكه اتفاقى پيش آمد ، بچه را از زنم بگيريد و مقدارى پول 20 يا30 هزار تومان از حقوق من به عنوان خرج و نفقه به او بدهيد و بچه را خودتان نگهداريد . ولى اگر مادر بچه نگهدارد بهتر است ، زيرا نمى خواهم خداى ناكرده اسباب زحمت شما بشود و آن حياط را براى نصرت برود و بنشيند و من هيچ حقى ندارم، براى نصرت باشد . پدرم و مادرم ، ضمن تذكر اگر كه زن من شوهر كرد كه چيزى به او تعلق نمى گيرد و خرجى بعهده خودش است و تا وقتى كه شوهر نكرده، خرجيش بعهده شما است چون من در بالا اشتباه كردم و نخواستم خط بزنم . برادرم نصرت جان ، اميدوارم كه حالت خوب باشد و پيوسته بكارهايت برسى و هميشه به ياد رزمندگان باشى و ميدانم كه هستى . يك وقتى خداى ناكرده نــــاراحت نباشى و فكر من را هم نكنى و انشا الله كه پيروزى بر ميگردم و الان كه اين نامه را مى نويسم در اهواز و خوابگاه شايد چنـــــد لحظه ديگر مـــا را ببرند به اطراف خونين شهر و اين كه اگر بدخط نوشتم چون خيلى زود زود نوشتم و از نظر جمله بندى كه اشتباه است، اميدوارم كه ببخشيد . حجت ، برادر عزيز بهتر از جانم را سلام مخصوص مى رسانم ، اميدوارم كه حالت خوب باشد . حجت جان ، درس هايت را بخوان و انشا الله برو به دانشگاه موفق و پيروز باشى . زهرا خانم را سلام مخصوص مى رسانم ، طلعت خانم را سلام مخصوص ميرسانم . در ضمن اگر خواستگارى آمد براى طلعت ، حتما بدهيد و نگوئيد كه برادرش بيايد ، شايد نيامد ، بزار او خوشبخت بشود . برادر جان نصرت ، حتما اينكار را بكن . سكينه خانم را سلام مخصوص ميرسانم و اميدوارم كه حالت خوب بوده باشد . دوستان ، رفيقان و همسايگان و آشنايان را همگى سلام مخصوص مى رسانم . عذرا خانم را سلام مخصوص ميرسانم . الهه خانم را سلام مخصوص ميرسانم و از اين راه دور از جاى بنده ديده بوسى نمائيد . حتما حتما . سميه خانم را از اين راه دور ، سلام مخصوص ميرسانم و اميدوارم كه ، حالش خوب باشد و از جاى بنده ديده بوسى نمائيد . همسر عزيزم را سلام مخصوص مى رسانم . معصوم جان ، زياد ناراحت نباش ، زندگى همين صد سال اول سخت است و بقيه راحت است . اگر از نظر جمله بندى خراب است ، عذر مى خواهم ، وقت نداشتم . خيلى خيلى از حضورتان عذر مى خواهم ، كه وقت شما را گرفتم . به اميد ديدار و پيروزى رزمندگان اسلام بر قواى صدامى نامرد . پدرم ، مادرم ، خواهرم ، برادرم ، همسرم ، ناراحت نباش . هيچ خبرى نيست فقط خواستم كمى شما آنجا ناراحت شويد وگرنه اينجا خبرى نيست فعلا معلوم نيست كدام واحد باشيم . نامه نفرستيد ، من باز تلفن و يا نامه مى نويسم . خداحافظ شما به اميد ديدار