logo

شــهــدای امدادگر

شهدای امدادگر

نام: غلامحسن

نام خانوادگی: رحمانی

نام پدر: غلامحسين

سن:

سازمان/نیرو:

تاریخ تولد: 1326/05/03

سمت: دامپزشك

محل تولد:

تاریخ اعزام:

وضعیت تاهل: متاهل

محل اعزام:

تحصیلات: راهنمایی

محل خدمت:

ملیت:

تاریخ شهادت: 13590719

مذهب:

محل شهادت: محورآبادان ماهش

شغل: تکنسین دامپزشکی

محل مزار:

محل سکونت:

قطعه/ردیف/شماره:

:1320265- غلام حسن - رحمانى بسم ا... الرحمن الرحيم ولئن قتلتم فى سبيل ا... او متمم لمغفرة من ا... و رحمة مما تجمعون اگر در راه خدا كشته شد يا بميريد در آن جهان به آمرزش و رحمت خدا نائل شويد و آن بهتر از هرچيزى است كه در حيات دنيا براى خود فراهم آورد (سوره آل عمران آيه 157) سعادت براى يك فرد شيعه كه پيرو مكتب مولا على عليه السلام باشد بزرگترين سعادت در اين دو روزه عمر زودگذر و دنياى مالى ميباشد چون زندگيم، عمرم و همه چيزم كسم مولاى متقيان ميباشد بعد از خدا و رسول خدا بفرمان نايب او براى جهاد سازندگى عازم خرمشهر هستم و تا فرمان امام را اطاعت نماييم و اگر در اين سفر شربت شهادت نصيبم شد و شهيد شدم اميدوارم كه جدم را در كنار قبر آيت ا... طالقانى دفن نماييد انالله و انا اليه راجعون و اگر شهادت نصيبم نشد و برگشتم كه بايد خود را بازيابم و ايمانم را تقويت كنم و بآن تقوايى كه براى شهادت است برسم انشاا... و اما وصيتنامه ام از مال دنيا هيچ چيزى ندارم بجز فقط مقدارى هفتاد هزارتومان در بانك عمران در شعبه جواديه دارم و همچنين مقدار سى هزارتومان هم در منول دارم اين است پول نقدى كه دارم و با كلى بدهى به كبرى گفتم اگر نيامدم اين پول را براى خودت و بچه ها يك خانه كوچك بخر و از مستجرى بچه ها را نجات بده و يا بدهى هاى خودت بده دانى و از طرف من وكيل و قيم هستى در تمام كارها و مقدارى هم اساس منزل خانه و مقدارى هم به مادرزنم بدهكار هستم در ضمن از اين پول نقد بيست هزار تومان آن متعلق به كبرى ميباشد كه طلاى خود را فروخته مى تواند بخرد و همچنين مبلغ هفده هزارتومان هم باز متعلق به مهريه كبرى است مى تواند بردارد و شما كبرى ميتوانى بعد از عده كه شرع اسلام تعيين نموده شوهر كنى و من اين توصيه را حتما به تو مى كنم كه اين كار را بكنى و سرپرست بچه ها هم باشى و خداوند آنچيزيكه صلاح بداند و قادر و توانا ميباشد و هر چيزى كه در نظر دارد آن ميشود در باطن نگهدار آنها خدا و من آنها را به خدا ميسپارم اصل مسئله كه طلب مغفرت از خداوند نسبت به آنها را دارم يك عموى پير دارم و ميدانم و هميشه يادم بود كه چه زحماتى برايم كشيده در قبال من نتوانستم جبران محبتهاى او را بكنم و اميدوارم كه مرا ببخشيد، باشد و اگر نبخشيده از او تقاضا دارم كه مرا پيش خداوند متعال بخشيد و مرا دعا كند. ولى مادر شما باز من نتوانستم محبتهاى تو را جبران كنم و نسبت به فرزند و مادرى را انجام دهم ولى چه كنم كه از دستم در اين دنيا در آمد انجام دادم و تو مادر اميدوارم كه مرا بخشيده طلب عفو دارم و به بچه هايم محبت كن تا احساس كمبودى نداشته باشند. اما از پدرزنم حاج آقا و حاج خانم باز كه مثل پدر و مادر خودم مى باشد و از آنها طلب آمرزش دارم و اميدوارم كه مرا بخشيده باشند و اما كبرى شما اميدوارم نيز مرا بخشيده باشى و اگر در اين مدت زندگيمان نتوانستم به تو محبت كنم مرا عفو كنى و از خداوند متعال طلب عفو و مغفرت كنى و مرا بخشيده باشى و در ضمن بچه هايم و خودت هيچ وقت خدا را فراموش نكنيد و پيرو مكتب شيعه و اسلامى و مومن باشند و احكام خداوندى باشند شايد روحم آمرزيده شود و در پايان از تمام دوست آشنايان طلب آمرزش دارم اميدوارم كه خدا را در هيچ وقت و هيچ كارى فراموش نكنيد . انالله و انا اليه راجعون بتاريخ مهر 14/7/59 غلامحسن رحمانى