نام: محمدجواد
نام خانوادگی: چوبکار
نام پدر: محمدعلي
سن:
سازمان/نیرو: نامشخص
تاریخ تولد: 1339/10/29
سمت: فرمانده بهداری غرب کشور
محل تولد: بروجرد
تاریخ اعزام:
وضعیت تاهل:
محل اعزام:
تحصیلات: پزشك
محل خدمت:
ملیت:
تاریخ شهادت: 1367/03/29
مذهب:
محل شهادت: مهران
شغل:
محل مزار:
محل سکونت:
قطعه/ردیف/شماره:
شهید دکتر محمد چوبکار در سال 1339 در خانه ای مذهبی بدنیا امد و در سالهای کودکی تحت توجهات پدربزرگش که مردی متدین بود عمر را سپری کرد دوران تحصیل، از ابتدایی تا راهنمایی و دبیرستان را در شهر ستان بروجرد گذرانید و با معدل خوب موفق به اخذ دیپلم شد و همان سال در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته پزشکی دانشگاه اهواز قبول شد. ایشان در بدو ورود به دانشگاه که همزمان بود با اوج گیری مبارزات ملت مسلمان ایران بر علیه رژیم طاغوت به انجمن اسلامی دانشجویان پیوست و همگام با سایر دانشجویان مسلمان در تظاهرات و اعتصابات بر علیه رژیم ستم شاهی شرکت نمود بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نامبرده از چهره های فعال و درخشان انجمن اسلامی دانشکده پزشکی بود و در حفاظت از دانشگاه در مقابل حملات احتمالی ساواکی ها و ضد انقلابیون مشارکت داشت. به علت جو خاص روشنفکری که بعد از انقلاب و با سوء استفاده گروهکها از آزادیی که نظام جمهوری اسلامی به ارمغان آورده بود، جو مسموم ضد مذهب شدیدا حاکم شد و گروهک ها فعالانه در جذب دانشجویان شرکت نمودند، نامبرده با شناخت عمیق و ایمان سرشار و تعهدی که به اسلام داشت شدیدا در مقابل این خطوط ا ...
از قرآن می گویم از کلماتش، کلماتی که به یکایکش ایمان داریم و بر ایمانمان ایستاده ایم تا آخرین لحظه و تا آخرین قطره خون، و برای همین قرآن است که می جنگیم تا پایدار بماند که پایدار می ماند که ضامنش و حافظش خداست. و اما بعد، حالا که ملزم به نوشتن وصیتم شده ام می خواهم چند جمله ای از راهم بگویم و از ارزشی که برای آن قائلم . شاید این سخن موفعی موثرتر واقع خواهد شود که از دهان کسی که تا شهادت فاصله ای ندارد شنیده شود. از جهاد می گویم از جهادی اسلامی که برهمه ما واجب شده است و می بایست برحسب وسعت و ظرفیتی که داریم برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی مان کوشش نماییم به امید اینکه انقلابمان طلیعه ای باشد برای حاکم شدن عدل الله بر تمام جهان و برچیده شدن بساط تمام طاغوتیان زمان . من وظیفه خودم می دانم که در جهاد مسلحانه بر غلیه کفار شرکت نمایم تا از انقلاب، از اسلام و از قرآن و ناموس ملی دفاع کنم و این کار واجب است بر هر جوان این سرزمین تا نشان دهد که فرزند خلف این ملت است . اما فراموش نکنیم که این جهاد تنها در بعد مسلحانه نیست و در ابعاد دیگر نیز همه اقشار ملت باید جهاد خود را شروع کنند تا دسیسه ابرقدرتها عقیم بماند. جهاد یک روستایی کشت و کار است و جهاد یک کارگر و یک کاسب، زحمات بیشتر کشیدن است و جهاد یک مادر صبر و دعا. آری باید با همه کوشش و مجاهدتها به یک جنگ تمام عیار بر علیه تمامی کفار و ظالمان عالم دست زد و در این راه مطمئن بود که مردم غیور سختی ها را تحمل کرده و تا پیروزی حق بر باطل از پای نخواهند نشست که حق ماندنی است و پیروز. برادران و خواهران جنگ ایران و عراق جنگ ایدئولوژی متضاد است. جنگ دو ایده و در طول تاریخ با هم ستیز کرده اند. جنگ حسین و یزید است که اینک کربلایی دیگر و محرمی دیگر تکرار می شود. حسین زمان را می بینیم که بر علیه یزیدیان و صدامیان زمان شورش می کند و کاخ ستم آنان را به لرزه در می آورد. آری رهبر مسلمانان جهان را می گویم که مصمم است با یاری الله و پشتوانه ملت رزمنده جهاد آزادیبخش را بر علیه رژیم کافر عراق تا سقوط کامل آنان ادامه دهد. نیت ما هم باید این باشد که جنگ تا آزادی ملت مسلمان عراق به درازا بکشد و ما هم با این عزم به جنگ آمده ایم و مطمئن هستیم که ملت عراق نان و خرما بدست در دروازه بغداد و کربلا منتظر رسیدن برادران ایرانی هستند. برادران و خواهران پیام من این است که به فکر رزمندگان باشید و به فکر کسانیکه ممکن است از معنویت به دور باشند ، با آنان از قرآن بگویید و از اسلام، و این مفاهیم را به آنان نشان دهید خواهید دید که اگر اسلام درست عرضه شود کسی نمی ماند که به اسلام نگرود.