logo

شــهــدای امدادگر

شهدای امدادگر

نام: غلامرضا

نام خانوادگی: منعم

نام پدر: حاجي

سن:

سازمان/نیرو:

تاریخ تولد: 1332/11/05

سمت: امدادگر

محل تولد: لاهيجان

تاریخ اعزام:

وضعیت تاهل: متاهل

محل اعزام:

تحصیلات: دیپلم

محل خدمت:

ملیت:

تاریخ شهادت: 13610102

مذهب:

محل شهادت: شوش

شغل: کارمند بهداری

محل مزار:

محل سکونت:

قطعه/ردیف/شماره:

شهيد غلامرضا منعم شانزدهم آبان 1332 در روستاي لفمجان شهرستان لاهيجان در خانواده‌اي كشاورز و متديّن متولد شد. دوران كودكي را همچون همسالانش با بازيگوشي و تفريحات كودكانه سپري كرد و با ورود به عرصة تعليم، استعداد و هوش خود را در مدرسه نشان داد و علاقة بسياري براي كسب علم داشت. دوران ابتدايي را درآستانة اشرفيه گذراند سپس به شهرستان لاهيجان رفت و مقطع راهنمايي را در آنجا ادامه داد. به علت كم سواد بودن والدين، خود را موظف مي‌دانست تا در امر آموزش و تحصيل، كمك حال برادران و خواهران خود باشد.او انساني متواضع بود و احترام بسياري به بزرگان مي‌گذاشت. در حد امكان تلاش مي‌كرد براي خانواده مفيد باشد. هرگاه از درس و مدرسه به منزل مي آمد در اوقات فراغت به مزرعه مي رفت تا هميار پدر و مادر باشد. او براي كسب درآمد به شغل‌هاي ديگر نيز روي آورد. تا سوم دبيرستان در لاهيجان درس خواند و سپس براي كار به تهران رفت. سال 1350 در كارخانة ارج مشغول به كار و درآنجا با شخصيت امام و فعاليت‌هاي مخفي مبارزين انقلاب آشنا شد. بعد از مدتي، مدير كارخانه از فعاليت‌هاي غلامرضا آگاهي يافت و او را ازكارخانه اخراج كرد. بعد ا ...

قسم در اين لحظه اي كه اين وصيت نامه را مي نويسم تمام لوازم جنگي را آماده كرده ام و منتظرم كه با برادران حركت كنم اي بازماندگان بعد از شهادتم هيچ ماتمي نگيريد . پدر و مادرم ، همسرم، برادرم، خواهرم، فرزندم، جامه سياه به تن نكنيد اگر روزي شنيديد كه در بسترم يعني در خانه‌ام مُردم آن وقت است كه سياه بپوشيد اما اين راهي را كه من انتخاب كرده‌ام عاقلم و بالغ با ديده‌اي باز و با تمام عشق بسوي معبودم هدفم با شور شعف پرواز مي‌كنم زندگي پست دنيايي نمي‌توانست آن معنويت دروني را احياء كند.