نام: سیدابوالفضل
نام خانوادگی: سبط احمدی
نام پدر: سيدعباس
سن:
سازمان/نیرو:
تاریخ تولد: 1325/11/19
سمت: تكنسين دامپزشكي
محل تولد:
تاریخ اعزام:
وضعیت تاهل: متاهل
محل اعزام:
تحصیلات: فوق دیپلم
محل خدمت:
ملیت:
تاریخ شهادت: 13610811
مذهب:
محل شهادت: عين خوش
شغل: کارمند اداره کشاورزی
محل مزار:
محل سکونت:
قطعه/ردیف/شماره:
1387234 وصيت نامه شهيد سيدابوالفضل سبط احمدى فرزند سيدعباس 15381/61 ربنا افرق علينا صبرا ثبت اقدامنا و نصرنا على لقوم الكافرون يا انصارا و يا اهل بيت النبوه و يا اخوان و يا المسلمين . . . . فاسمعو كلماتى اوصيكم اوصيكم اوصيكم بالتقوى خدا را شكر تا توفيق داد كه دين اسلام را براى او انتخاب كرده و رهبرى پيغمبر آخرالزمان و بعد از اوليا بحق او را گردن نهاديم خدا را چگونه شكر بكنيم و چگونه به خود بباليم كه اولاد اين پيغمبر و فرزند دخترش فاطمه زهرا هستم . خدايا همانگونه كه من بفرزندى آنها ميباليم توفيقى بمن ده كه آنها هم از داشتن چنين فرزندى اظهار شرمندگى ننمايند. انشا الله . خدايا تو ميدانى كه من ميدانم كه تو ميدانى و آگاهى بر كل اعمال من و نيات من . خدايا تو ميدانى كه براى چه اين بار به جبهه ميروم و باز هم مينوسم كه ديگران هم بدانند پدرومادر مهربان برادران و خواهران - عيال و فرزندانم دوستان و همكارانم و آشنايانم بخدا قسم به جبهه نيامدم مگر احساس كردم كه اسلام بر سر دو راهى قرار گرفته و نيامدم مگر براى لبيك گفتن به نداى رهبرم نيامدم مگر براى زيارت امام زمان خلاصه نيامدم مگر براى رسيدن بحق و بيرون ريختن تمام وابستگى ها و آلودگيها بدينجهت حالا شايد وقت آن رسيده كه شما هم براى خاطر خدا از سر تقصيرات من گناهكار درگذريد اگرچه شايد شما را بگردن من حقى به بزرگى كوه احد باشد. التماس دعا دارم اما از اينكه خداحافظى نكردم نباشد حباب بى ادبى من بگذارد بلكه ترسيدم . در موقع خداحافظى آن عواطف سنگين شماها باعث عقب افتادن و دور شدن از اين توفيق چيزى شود و خوب ميدانم كه چه احساسى در نبودن من داريد بلكه بالاتر از آن اينست كه خدا قدرتش بالاتر از همه اينها است پس مطمئن باشيد كه در صورت صبر كردن نه اينكه احساسى در اينمورد نخواهيد كرد بلكه مرا در ميان خود خواهيد يافت. اما از اينكه امروز بدور هم جمع شده و جنازه اين حقير را بر دوش ميكشيد نميدانم چگونه تشكر كنم چگونه با شما صحبت كنم چون شايد شما صدا مرا نشويد بهر حال متشكرم. مرا به كنار قبور شهداى شهرمان آورده ايد چه عمل نيكو كرده ايد. ولى متبركا مرا به دور قبور آنه طواف دهيد چون مقام بعضى آنها بسيار بالا است. ديگر اينكه نميدانم با چه زبانى بگويم براى من گريه نكنيد ولى اگر هم ميخواهيد گريه كنيد طورى نباشد كه دشمن شاد و اسلام سر به زير گردد. دوست دارم در صورت امكان برادر سيد حسن سبط احمدى بر جنازه ام نماز بخواند اگر ممكن باشد سادات ديگر افضل بر شيخ هستند الا از گرفتن مجلس ختم و هفت و چهل بطورى كه باعث ناراحتى كسى گردد و بار يا باشد بيزارم و در اينمورد رضايت پدرم حتما كسب شود بدون ايشان در اينگونه موارد صاحب اختيار ميباشند و بر سنگ مزارم بنويسيد آنچه مصلحت باشد ولى دور از ريا باشد. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته التماس دعا از همه آشنايان در زندگى فقط 2 قطعه فرش دارم و مقدارى طلب از دولت جمهورى مقدارى بدهى كه در صورت صلاح ديد دو قطعه فرش را فروخته و طلب مادرزن ؟؟؟ شود و در صورتيكه همسرم راضى شود طلب او را بدهند از جمع كه خودش دارد(سهم الارث پدرش) ورثه ها را در اختيار او بگذاريد. در مورد خانه و منزل اسمأ مربوط به همسر است و باو هم گفته شده است و قول داده است كه بعد ا ز من سرپرستى بچه ها را همواره تا بحد تكليف قبول كرده و از ؟؟؟ نمايد در اينصورت رسما هم خانه ؟؟؟ به او است كه اختيار فروش و اجازه هم با او است مقدارى از دولت تقريبا برابر بدهى حاج ناصر طلب دارم كه در صورت مداخلت به حاج ناصر بدهيد مقدارى هم حدود تقريبا 20 الى 30 تومان شايد از زمان قديم به مشهدى رضا ؟؟؟ حاجى قديمى حاج غفار (مشهدى رضا ذوالفقارى) بدهكار بوده او را هم بدهيد اما در مورد نماز و روزه - اگر ممكن است حدود 5 سال نماز و روزه برايم گرفته شود و سعى شود كه روزه ها در ماههاى رجب و شعبان باشد. ولى چه زود بود كه زينب زينب شود چكنم چه بايد كرد و چه ميتوان كرد؟ خدايش حافظش باشد انشاء الله زينب وار بزرگ هم خواهد شد و زينب وار هم بخانه شوهر خواهد رفت ولى شما هم در حفظ حرمت و عصمت عفتش تا ميتوانيد كوشا باشيد براى او شوهرى ؟؟؟ انتخاب كنيد و براى او اختياراتى را كه ميخواهد بگيريد. محمد و احمد را مواظب باش محمد دل شكسته است احساس يتيمى ميكند او را در بين بچه ها مواظب باش كه احساس حقارت نكند به لباس و سرووضع او برسيد . نكند به او سخت بگذرد چون او بچه ظريف و دلخوره ائى است او خود خود است او را در معاشرت مواظب باشيد. در مورد احمد چه بگويم مهر جمهورى بر پيشانى او مهر شده است (از زمانيكه بدنيا آمده) او بايد عابدى با خدا و زاهدى پرهيزكار و مسلمانى با تقوا بار آيد سعى كنيد كه او در سلك روحانيت بدانيد بر او لباس روحانيت بپوشانيد و اگر عموش قبول كرد او را پيش او بفرستيد تا نزد او خود نگه دارد.