شــهــدای امدادگر

:شهيد هدايت زاهد پاشا « ذلكم و ان الله هو من كيد الكافرين » . « اين ( پيروزى در جنگ بخواست خدا ) بر شما نصب شد و بدانيد كه محققا خدا بى اثر و سست كننده مكر كافران است » . اى كسانى كه در محرم داد مى زديد و مى زنيد. مى گفتيد اى كاش در دوره امام حسين (ع) بوديم و يزيد و يزيديان را از بين مى برديم ... بسم الله ... دوره امام حسين فرا رسيد و نائب شان امام امت رهبر كبير انقلاب اسلامى يار و ياور مى طلبد و كافرين جهان بسيج گشته و عليه اسلام مى جنگند. درود بى پايان بر آقايمان امام غايب ( عج الله ) نائب بر حق او و امام امت و درود بيكران بر ياران با وفاى آن حضرت از روحانى مخلص و دانشجو محصل كارگر و كشاورز و آنانى كه واقعا در خط امام هستند و نفرين بر آنانى كه عليه جمهورى نق مى زنند با كوچكترين كمبودى داد و فرياد مى زنند از خداى بزرگ مى خواهم كه نسل اينطور افراد را بخشكاند و اسلام را سرافراز بگرداند. لياقت پيدا كردم و بار ديگر عزم سفر كردم و كوله بار گناهم را از طفوليت تا حال بدوش گذاشته و طاقت خاستن را ندارم به انتظار مى نشينم وهر وقت كه بار از دوشم گرفته شد بسوى او بستانم چونكه خيلى از قافله عقب مانده ام شهدائى طاغوت تقديم كرديم همين طور در دوره جنگ تحميلى ، از اولين شهيد محله مان زمان زاهد پاشا و چندين ديگر بخصوص بسيجى عارف و جگر گوشه ام هدايت زاهد پاشا و سردار دين ، سردار جبهه و جنگ پاسدار رشيد برادر جواد زاهد پاشا و ديگر شهداى عزيز محله مان و ديگر شهيد اينكه تقديم انقلاب و اسلام كرديم ولى خودمان مانده ايم. مى دانم كه لياقت شهادت در ما نيست باز خدا بزرگ است. لياقت ندارم كه سفارش كنم ولى چند موضوعى را به عنوان تذكر و يادآورى مى كنم. پدر و ما در بزرگوارم. آنقدر اذيتتان كردم كه روى درخواست بخشش را از شما ندارم كه مرا عفو خود قرار داده تا خدا ما را ببخشد. و همچنين برادر بزرگوارم محمد كه خيلى آزارش دادم و خودت به بزرگيت برادر حقيرت را ببخش. خواهرم مى دانم كه خيلى سخت است برايتان ولى چه كنم كه اسلام عزيز به خون امثال عنايت، جواد، زمان و ماها احتياج دارد تا خوب رشد كند. و از رعنا جانم عذرخواهى مى كنم كه نتوانستم با ايشان خداحافظى كنم و شما مى توانيد با رعايت حجاب خودتان و فرزندانتان ما را براى هميشه شاد كنيد و سربلندمان نگهداريد. همسرم. مى دانم كه خيلى برايتان سخت است ولى خودت بهتر مى دانى كه اسلام خيلى عزيزتر از پدر و مادر و برادر و خواهر، زن و فرزندان چون زمان و مصطفى شيرين سخن است اگر لياقت شهادت در بنده بود خود را ناراحت نشان نده كه دشمنان خندان مى شوند و مقاوم باشد كه فرزندان عزيز در روحيه مان تاثير مى گذارد. اميدوارم با صبر انقلابى فرزندانى رشيد و ادامه دهنده شهدا و هميشه قهرمان تحويل جامعه اسلامى بدهى تا پيش خداى يكتا خجل نباشم. بايد صبور باشى كه خداوند صابران را در راه خدا بى نهايت دوست دارد. اميدوارم كه خدا هر موقعى كه گناهم را بخشيد در اختيارش باشم و اميدوارم با ريختن قطره اى از خونم بتوانم پيش خدا و رسول خدا شرمنده نباشم. خدايا خودت مى دانى كه اسلام فعلا به پشت رهبر كبير انقلاب ايستاده است هر جور كه خودت صلاح مى دانى او را در پناهت حفظ فرما. رزمندگان را قدرت فراوان عنايت بفرما. اگر جنازه ام به دست شما رسيده است در صورت امكان محل دفن به پاشامير بغل دست برادر بزرگوارم عنايت زاهد پاشا باشد. تاريخ شهادت : 20/12/66 محل شهادت : عمليات والفجر و آزاد سازى شهر خرمال عراق خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار