Page 22 - Untitled
P. 22
و خون لخته هم اطرافش دیده میشــود .موقع آوردن ترکش انجام مــیداد .در یک مــورد ،گلولهای درســت روی نخاع و نشریه فرهنگی ترویجی بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت
با خونریزی جهنده مواجه میشــویم و بیمار در معرض خطر وســط مهرهی کمر یک رزمنده قرار گرفته بود و هر دو پایش
مرگ قــرار میگیرد و این بســیار خطرناک اســت .اما جوان فلج بــود و آثاری از حس دیده نمیشــد .آقــای دکتر ُمدرک
رزمنده خودش اصرار داشــت کــه در همانجا عملش کنیم. گفــت این را به هیچ وجه نمیتوانم اعــزام کنم .اگر اعزامش
نمیدانم چه حالتی در چهرهی آن جوان رزمنده دیدم که به کنم ،چهار نفر میخواهند بنشــینند تا تصمیم بگیرند که آیا
همراه انترن همکارم وارد عمل شدیم و ترکش را خارج کردیم. این عمل بشــود یا نشود؟ آیا قطع نخاع است یا نیست؟ پس
همیــن جا عملش میکنم و خیال همــه را راحت میکنم .با
همکاری با بهداری نزاجا مهارت تمــام گلوله را از کنار نخاع بیرون آورد .خوشــبختانه
یکی از اســناد نیروی هوایــی در دوران دفاع مقدس ،مربوط هیچ صدمهای به مجروح نرسید و زمانی که بعد از بیدار شدن
به بیمارســتان شــمارهی 1دزفول اســت که نشــان میدهد پایش را جمع کرد ،همگی آنقدر خوشــحال شدیم که انگار
ادارهی بهــداری نزاجا (طب رزمی) در تاریخ 1366/7/6در
برادر خود ما بود.
یادی از شهید فکوری و شهید صیاد شیرازی 20
ســرتیپ دوم دکتــر زمانــی فراهانی ،رئیس بیمارســتان
نامهای به بهداری ستاد مشترک ارتش ،تقاضا کرده است که
به ســبب تراکم بیماران و کمبود کارکنان پزشک و پزشکیار و پایگاه وحدتی دزفول در جنگ
کمبود ظرفیت ســاختمانی بیمارستان 580منطقهای نزاجا شــهید فکوری یک روز برای دیدن خلبانــان به پایگاه هوایی
در دزفول ،بیمارستان شمارهی 1نیروی هوایی دزفول با این دزفول آمد .من هم حضور داشتم .خلبانان به ایشان گفتند:
شما دکتر زمانی را به خاطر خدماتش در بیمارستان ،تشویق
بیمارستان همکاری کند.
نمیکنید؟
نامهی ســرهنگ دکتر دســتغیب،رئیس بهداری نیروی شــهید فکوری گفت :مــن این کارها را گذاشــتهام برای بعد
هوایی ،در پاسخ این نامه: از پیــروزی در جنگ .اگر جنگ با پیروزی به اتمام برســد که
انشــاءالله چنین خواهد شــد ،من پاداش همهی شما را از
برابــر اعلام بیمارســتان منطقهای شــماره یــک دزفول ،آن
بیمارســتان از بدو تأســیس تاکنون در حد تــوان و امکانات امام خمینی (ره) میگیرم.
ســپهبد شهید علی صیاد شــیرازی که به دوســتی با ایشان
افتخار میکنم ،از صادقترین و صالحترین فرماندهان ارتش
در طول جنگ بود .ایشان را یک روز در فرودگاه پایگاه هوایی
دیدیم .آن موقع ایشــان درجهی ســرهنگی داشــت .گفت:
دکتــر ،من شــما را کم میبینــم .گفتم :جناب ســرهنگ به
علت گرفتاری شماســت .شما که یکجا ساکن نیستید .طول
جبهه را میروید و برمیگردید .بنده هم بیشتر در اتاق عمل
مشغول مداوای مجروحین هستم .علت این به هم نرسیدن،
کممحبتی نیســت گرفتــاری شــما و بنده اســت .خندید و
خداحافظی کرد و رفت.
امداد و درمان در پایگاه دزفول
در روایت سرتیپ دوم دکتر رشیدی ،رئیس سابق ادارهی
بهداری نهاجا و متخصص پزشکی هستهای
جــوان رزمنــدهای را بــه بیمارســتان آوردند که ترکشــی تیز
و برنــده به طول دو ســه ســانتیمتر در کشــالهی رانش قرار
داشت .گفتیم اینجا برای عمل جراحی مناسب نیست ،چون
شــریان فمورال و ورید رانی و ترکش در کنار هم قرار گرفتهاند