Page 23 - Untitled
P. 23
شماره پیاپی /12سال /7شماره /1تابستان 1403 ندارند؛ اگر جابهجایــی آنان از طریق هواپیما صورت نگیرد، موجود در خدمت رزمندگان اسلام به خصوص اعزامشدگان
بــا تلفــات زیــادی از نیروها مواجــه خواهیم شــد .وضعیت از جبهه بوده است و با بیمارستان 580منطقهای دزفول نیز
دشــواری بود و همان طوریکه اشــاره کردم ،دشمن همهی
راههای ارتباطی به خوزســتان را زده بود و تعداد مجروحان و همکاری دارد.
مصدومان بیش از انتظار بود .در آن ســاعت با شــهید بابایی
تمــاس گرفتم و گفتم :فتحیان هســتم ...با گرمی پاســخم نقشآفرینی شهید بابایی در انتقال مجروحان
را داد .در خط بودم که شــنیدم خود شــهید بابایی به کمک سردار فتحیان ،فرمانده وقت بهداری سپاه
پرســتاران ،پزشــکان و پزشــکیاران ،کار انتقال مجروحین و
مصدومیــن را انجام دادهانــد .آن خلبــان عالیمقام تا ظهر در دوران دفاع مقدس فرمانده بهداری سپاه در جبهه بودم،
فردای آن روز ،چندین هواپیمای در حال جابهجایی مجروح بنابراین با بهداری ارتــش و بهخصوص ناوگان ترابری نیروی
را نظارت و پشتیبانی کرد تا وقتی که تمام مجروحین بدحال هوایــی ارتش همــکاری بســیار تنگاتنگی داشــتیم .حدود
تریاژ شدند .بعدش تماس گرفتم تا از وضعیت بپرسم .شهید هشــتاد درصد ظرفیت نــاوگان ترابری نیــروی هوایی ارتش
در زمــان جنــگ تحمیلی در اختیــار تریاژ ،انتقــال و حمل
بابایی گفت :خیلی عالی! مجروحان بود .در ســالهای آخر جنــگ تحمیلی و همزمان
بــا عملیات کربلای ،5دشــمن همهی راههــای ارتباطی به
جلوههایــی از نجات مجروحان؛ قهرمانی به نام دکتر خوزســتان را زده بود .انتقال مجروحان مــا با قطار از طریق
تابش عبــور از پــل تلهزنگ بود که دشــمن بعثی آن پــل را هم زده
بود .فــرودگاه اهواز و پایــگاه وحدتی دزفــول را هم بمباران
دکتر ناصر تابش در ســال 1354با مدرک دکترای پزشــکی کرده بود .با این وجود عملیات کربلای 5با گســتردگی تمام
فارغالتحصیل شد .از حق خود گذشت و به بندر
جاســک ـ دورترین نقطهی نیروی هوایی ـ به لطف الهی آغاز شــد .قبــل از عملیات،
که ایســتگاه رادار نیــروی هوایی بود، پیشبینیهــای لازم بــرای نگهداری
اعزام شد .بعد از قبولی در امتحانات کوتاه مدت مجروحین در اســتان
تخصصی پزشکی ،پس از چهار سال خوزستان شده بود .در آن موقع،
به عنوان متخصص جراحی عمومی سرلشکر شهید بابایی ،فرمانده
به بهداری نیروی هوایی بازگشت و عزیز و بســیجی به تمــام معنا،
معــاون عملیات نیــروی هوایی
به بیمارستان دزفول معرفی شد. بــود و شــمارهی تلفنــش را به
من داده بود تا در هر ســاعت
روایاتی از دکتر تابش از شــبانهروز کــه بــرای انتقال
«در منطقــهی شــمال مجروحین نیــاز به هواپیما بود،
خوزستان ،هیچ دکتر جراحی بــا او تمــاس بگیــرم .حــدود
نبــود و هر چه از قبــل بود ،به ســاعت یک بامداد بــود که به
شــهرهای امن دیگــر مهاجرت من اطلاع دادند دشمن بعثی،
کرده بودند .حتی اعمال جراحی بمبــاران شــیمیایی وســیعی
اورژانس مردم شــهرها بــه گردن من انجام داده اســت و تعداد زیادی
بود .در این میــان ،اعمال جراحی اورژانس مصدوم شــیمیایی داریــم و چون
تیــپ نیروی زمینــی و واحدهــای پلیس و بیمارستانها ظرفیت بیشتری
ژاندارمری و سپاه پاســداران و خانواده بــرای نگهــداری ،مراقبت و
درمــان مجروحــان
آنها به من ارجاع میشد.
وقتــی شــهرها مــورد هجوم
و بمبــاران
21