Page 61 - Untitled
P. 61
در خرمشهر بود و هنوز در اهواز و بستان و سوسنگرد و ...خبری تصمیم این شد که یک بیمارستان جایگزین تعریف کنیم ،چون
آاطنـبـیرامافرسدـاـرتاخونیدین یگر نک بمییمتاورانســسـتـانتبـکـاوردکنکهد.اچصنل ًادبــجـراـایراپدریوژدیهم.ی نبــود .بعدتر دکتــر وزیریان نقاط دیگر را هم از همان خرمشــهر
هدایت میکرد .میگفت من در خرمشهر که بودم یک بار اعلام
کردند که آقای وزیر آمده و میخواهد به منطقه بیاید .آقای دکتر انرژی هستهای بود و فرانســویها برای خودشان ساخته بودند
منافی با یک تیم حدود چهل نفره به ســمت خرمشهر آمد .هنوز و شــرایطش مرتب بود ـ الان هم دارد کار میکند ـ اما وقتی تیم
خرمشــهر سقوط نکرده بود .دکتر به سمت آبادان در حرکت بود مســتقر شد نتوانســت از آن اســتفاده کند .در نهایت تیمی که
که بــا من برای بازدیــد از منطقه هماهنگ کردنــد .گفتم ما که آمده بودند ،بهعلاوهی کارکنان بهداشت و درمان خرمشهر ،اعم
نمیتوانیم این جمعیت را در این شرایط زیر آتش ببریم .جمعیت از نیروهای بیمارســتان مصدق و بقیه جاها ،به ماهشهر رفتند و
را کمتــر کردیم .آقــای دکتر منافی به اتفــاق معاونینش ازجمله بیمارســتان و مرکزی را گرفتند و مســتقر شدند که آنجا هم برای
شماره پیاپی /12سال /7شماره /1تابستان 1403 اتأسسایس ًاساخیتلپتیراوزشیجنمیگبزودده.های خرمشــهر به ماهشهر رفتند و در آقای دکتر کلانتر معتمد (معاون درمان) که امروز از خدمتگزاران
این مملکت هســتند ،آقای دکتر مرندی (معاون بهداشــت) که
چنــد دوره وزیر بودند و تعداد دیگری از مدیران به منطقه آمدند .آنجا ساکن شدند و هنوز هم بخشی از خرمشهریها در ماهشهر
موقع بازدید آنقدر آتش ســنگین بود که در قسمتهایی مجبور ساکن هستند و یعنی جزو اهالی بومی آنجا شدهاند.
دکتر وزیریان میگفت که خلاصه بازدید تمام شــد و ما به سمت بودیم سینهخیز برویم.
درســت اســت که میگوییم در این زمان خرمشهر هنوز سقوط اهــواز آمدیم .حالا باید تیم وزیــر و معاونینش را برمیگرداندیم.
نکرده بود ،ولی به این معنی نیست که اطرافش هم سقوط نکرده آقــای وزیــر دارخوین را هم دیدنــد و تأیید کردند که ما درســت
بود .خرمشــهر از جنوب و شــرق به رودخانه منتهی میشــود ،میگوییم و آنجا جای مناسبی برای این کار نیست .گفتند بروید
یک جای دیگری پیدا کنید .تازه به اهواز رسیده بودیم که اعلام فکاقملط ًامدریممانحادصشـرـه بماودل.وجغزرپلبیکهکهعبراهقسیــهام آمت آدباه بداودننمد ویرفخرتمهشیهرچ
کردند خرمشــهر در آستانهی سقوط هســت .آقای دکتر منافی
راهی برای رفتوآمد وجود نداشــت .این پل هم بهشدت زیر دید گفتنــد برویم! حداقــل کاری که میتوانیم بکنیم این اســت که
عراقیها بود و روی آن آتش میریختند .یعنی حتی اگر یک نفر نیروهــا و تجهیزات را تخلیه کنیم ،چون ایــن امکانات مورد نیاز
اســت .گفتم با اینهمه آدم کــه نمیتوانیــم راه بیفتیم برویم و میخواست از روی پل تردد کند ،زیر آتش قرار میگرفت.
دکتر وزیریان میگفت با هر زحمتی بود بعد از بازدید برگشتیم و تجهیزات یک بیمارستان را بیاوریم .بنابراین حدود چهار پنج نفر 59