Page 70 - Untitled
P. 70

‫دوســتانی که در امریکا داشــتم‪ ،‬برنامهریــزی را در این باره‬                               ‫نشریه فرهنگی ترویجی بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت‬
                                                        ‫شــروع کردیم‪ .‬حتی بعدها اطلاعــات و روشهای برخورد با‬
                                                        ‫بیماران شــیمیایی را برایم فرســتادند و من آنهــا را در اختیار‬
                                                        ‫دوســت عزیزم‪ ،‬دکتر فروتن‪ ،‬گذاشتم‪ .‬ایشــان شاید بهترین‬
                                                        ‫و دانشــمندترین فرد در این زمینه شد‪ ،‬چون این اطلاعات‪،‬‬
                                                        ‫زمینهســاز مطالعــات بیشــتر و روش برخــورد بــا مجروحان‬

                                                                                                ‫شیمیایی بود‪.‬‬

                                                                     ‫مصدومینشیمیایی‬

                                                        ‫در این وسعت‬  ‫ازسـآـنابجقاهکنهدااسشــــتفتاودهطابزیعستـ ًاـلااطحلاهاعاتییشـهـیممنیباوید‪،‬ی‬
                                                        ‫لذا جمعآوری‬

                                                        ‫ایــن اطلاعات کمک کرد که در درمان مجروحان شــیمیایی‬

                                                        ‫رتبهی اول را در دنیا به دســت بیاوریــم‪ .‬آن زمان تعدادی از‬

                                                        ‫مجروحان شیمیایی را برای درمان به آلمان میفرستادیم؛ نه‬                                     ‫‪68‬‬

                                                        ‫به این دلیل که خودمان توان درمانشان را نداشتیم‪ ،‬یا با این‬

                                                        ‫هدف که درمان شوند‪ ،‬بلکه میخواستیم دنیا با جنایتهای‬

                                                        ‫صدام آشــنا شــود‪ ،‬میخواســتیم دنیا هــم ببیند کــه علیه‬

                                                        ‫ایرانیها چه جنایت جنگیای اتفــاق میافتد‪ .‬ما بهروزترین‬

                                                        ‫روشهای درمانی را برای درمان مجروحان جنگی داشتیم‪.‬‬

   ‫برخی میگویند پزشــکی ایران و پیشرفتهای‬                                            ‫دارو و جنگ و تحریم‬
   ‫آن مدیون دفاع مقدس است‪ ،‬حتی تکنیکهای‬                 ‫هیچوقت در زمان جنگ کمبود دارو نداشــتیم‪ .‬من آن موقع‬
   ‫جدیــد جراحــی را هــم مدیــون دفــاع مقدس‬           ‫هم معــاون درمان بودم و هم معــاون دارو‪ ،‬بنابراین به جرأت‬
                                                        ‫میگویم که هیچوقت کمبود دارویی پیدا نکردیم‪ .‬از یک طرف‬
                                      ‫میدانند‬           ‫تولیــدات داخل را افزایش داده بودیــم و از طرف دیگر توان‬
                                                        ‫خرید داشــتیم‪ .‬راه خرید دارو و تجهیزات را هم میدانستیم‬
‫که عدهای اینجا بنشینند و بگویند‪ ،‬عدهای بروند و بجنگند‪.‬‬  ‫و راه دور زدن تحریمهــا را بلــد بودیم‪ .‬بگذاریــد مثالی بزنم؛‬
‫حتی آن پیرزنی هم که در جبهه نبود‪ ،‬در دوخت لباس کمک‬      ‫وقتی معاون درمان و دارو بودم‪ ،‬گفتند لووتیروکســین تا چند‬
‫میکــرد‪ ،‬خیلیها جواهــرات خــود را میفروختند و چیزی‬     ‫روز دیگــر تمام میشــود در حالی که تمــام بیمارانی که این‬
‫تهیه میکردند و حتی غذا میپختند و میفرستادند‪ .‬همهی‬       ‫دارو را مصرف میکنند‪ ،‬لازم بود آن را داشــته باشــند‪ .‬پولی‬
‫مردم ایران در جنگ ســهمی داشــتند‪ .‬یک نفر که در جبهه‬    ‫به خانم رهیده‪ ،‬همســر دکتر حبیبی دادم‪ .‬گفتم از شــرکت‬
‫بود‪ ،‬ده نفر پشــت جبهه او را نگه میداشــتند‪ .‬همهی مردم‬  ‫لدرلــی نیم کیلو لووتیروکســین بخرید و بیاوریــد‪ .‬او هم نیم‬
‫بسیج شده بودند‪ .‬چرا؟ چون حضرت امام (ره) فرموده بودند‬    ‫کیلو خرید و آورد‪ ،‬اینجا هم تولید شــد‪ .‬قرص لووتیروکســین‬
‫اولویت ما مســئلهی جنگ است و اگر در این جنگ شکست‬        ‫یک دهم میلیگرم است؛ یعنی با هر گرم آن‪ 10 ،‬هزار قرص‬
                                                        ‫تولید میکنیم‪ .‬بعد گفتند قرص ریفامپین رو به اتمام است‪.‬‬
                                                        ‫قــرص ریفامپین ‪ 500‬میلیگرمی اســت‪ .‬آن موقع هم یکی‬
                                                        ‫از برنامههای دکتر مرندی ریشــهکنی ســل بــود‪ .‬دکتر مافی‬
                                                        ‫را خدا بیامرزد‪ ،‬رزیدنت من بود‪ .‬از ایشــان خواهش کردم به‬
                                                        ‫افریقا برود‪ ،‬چند تن بخرد و بیاورد‪( .‬هنوز هم بلدیم که چطور‬
                                                        ‫تحریمهــا را دور بزنیم و علت بیاثر شــدن تحریمها در حال‬
                                                        ‫حاضر همین است‪ ).‬جنگ ما جنگ مردمی بود؛ اینطور نبود‬
   65   66   67   68   69   70   71   72   73   74   75